صفحه ۱۶۴

رفع تبعیض و نابرابری و ستم مجاهدت نماید؛ و از طرف دیگر خود را یله و رها احساس نکند تا هر آنچه را که می‎خواهد انجام بدهد.

تسلیم قضا و قدر خدا بودن، هیچ گاه به این معنا نیست که انسان از هر گونه تلاشی باز بایستد و همه چیز را انجام شده بداند و برای خود در آن هیچ نقشی قائل نباشد. تسلیم بودن در برابر قضای خدا این است که انسان تحت همه شرایط از مقدرات خدا راضی باشد و در برابر او طغیان نکند. آنچه برای انسان پیش می‎آید، او را وادار به کفران در برابر خدا نکند و روح بندگی را از او نستاند.

شرور

نقص عضو، درد، فقر، گرفتار آمدن به بلا، ظلم دیدن از انسانهایی ستمگر، دزدی، فحشا، مرگ، بیماری، تبعیض، مصیبت، وجود شیطان، در معرض انواع بدبختی ها قرار گرفتن، و... چیزهایی هستند که بشر همواره با آنها دست و پنجه نرم کرده است. و این مسأله ای بسیار مهم برای بشر بوده و همواره فکر او را به خود مشغول کرده است. راستی سرچشمه این حوادث ناگوار و تلخ کجاست ؟ آیا خدای عالم برخلاف عدالت، تصمیم گرفته است تا انسانهایی تحت ستم باشند و روی خوش نبینند؟

مسأله شرور از دو جهت قابل بررسی است: یکی از جهت اسناد امور شر به خدا از حیث ناسازگاری آنها با عدالت و حکمت خداوند؛ و این که آیا می‎توان به خدای حکیم و عادل شری را نسبت داد؟ دوم این که آیا درد و رنج و فقر و فلاکت و... مخلوق خداوند هستند یا خیر؟ اگر آری، خداوند به چه منظوری چنین کرده است ؟

آنچه ما مشاهده می‎کنیم وجود ناملایمات و بدبختی ها برای تعداد قابل توجهی از انسانهاست؛ و در عین حال کم نیستند کسانی که در وفور نعمت غوطه ورند و چه بسا همین برخورداری، از آنان انسانهایی ناسپاس به وجود آورده است. وجود چنین تفاوتها در عالم نشانه چیست ؟ و چگونه می‎توان آنها را توجیه نمود؟.

آیا در عالم خدای دیگری وجود دارد که متولی خلق امور زشت و ناگوار و رنج و

ناوبری کتاب