بقیه را خود با کوک و به حال خود رها شده اداره شوند. اعمال بندگان با اراده و تصمیم خودشان و اراده و قدرت خدا انجام میگیرد. اراده بندگان در طول اراده خداست.
فرموده است: "لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین."کلینی، کافی، ج 1، ص 160، حدیث 13) ؛ صدوق، التوحید، ص 362، حدیث 8. "نه جبر است و نه تفویض بلکه چیزی بین این دو چیز است." حقیقت جبر وادار کردن به انجام کار است بدون هیچ اراده و تصمیمی از سوی بنده، و انجام گرفتنش با اکراه بدون اندکی مقاومت. حقیقت تفویض هم این است که خدا در انجام کارهای انسان در مرحله عمل کاره ای نیست و انسان به حال خود رها شده است. در حالی که واقعیت چیز دیگری است. همزمان هم انسان تصمیم میگیرد که کاری را انجام دهد و هم اراده خدا در انجام آن دخالت دارد. این که انسان در آن نقش دارد به این دلیل است که میتواند آن را رها کند و به جای آن چیز دیگری را انتخاب نماید، و یا به طور کلی هیچ گاه اراده خود را به مرحله عمل درنیاورد؛ و اما خدا نقش دارد، به این دلیل است که چه بسا انسان تصمیماتی میگیرد و برای آن برنامه تدارک میکند و دنبال آن میرود و سرانجام موانعی رخ میدهد و چیز دیگری از کار در میآید، و این نشان میدهد که در پس پرده اراده دیگری نیز وجود دارد. به قول امیر مؤمنان (ع): "عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم"سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 250، ص 511. "خدا را شناختم به بازگشت خواست ها، گشوده شدن گره ها و شکسته شدن تصمیم ها." به راستی اگر تصمیم دیگری در کار نباشد، چرا همه خواست های انسان جامه عمل نمی پوشد؟ با این که او اراده میکند و پی گیری مینماید و با تمام جدیت هم برای آن تلاش مینماید، با این همه آنچه میخواهد نمی شود.
خدا برای انسانها قدرت و توان آفریده و نیز برایشان قدرت تصمیم خلق کرده است و مدام آنها را با توفیق خود مدد میرساند. هر لحظه اگر دست حمایت خود را