یک واقعیت آشکارا به ما میگوید که قضا و قدر انسان را مجبور نمی کند. اگر انسان طبق قضا و قدر مجبور میبود، این همه آیه از جانب خداوند نازل نمی شد و او را دعوت به انجام خیر و ایمان آوردن نمی کرد و از جهنم و عذاب نمی ترساند. هشدارهای فراوان در قرآن به انسانها و بشارتهای زیاد در همین کتاب آسمانی، این واقعیت را به وضوح بیان میکند که انسانها خود در سرنوشتشان نقش اساسی دارند. (ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمة أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم...)سوره انفال (8)، آیه 53. "این به این جهت است که خداوند نعمتی را که به قومی داده، تغییر نمی دهد مگر این که خود آنان آن را تغییر دهند." (انا خلقنا الانسان من نطفة أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا)سوره انسان (76)، آیات 2 و 3. "ما انسان را از نطفه ای مخلوط آفریدیم تا او را بیازماییم. پس او را شنوا و بینا قرار دادیم و راه را بر او نمایاندیم، شکر گزار باشد و یا ناسپاس."
سفارشهای فراوان از سوی خدا برای تحصیل مدارج معنوی و تقوا و نیز آمادگی برای رویارویی با دشمنان و تلاش برای نجات خود از شر ابلیس و موجودات موذی و خطرآفرین، همه و همه نشان میدهد که خداوند چنین اراده نکرده است که انسانها در چارچوبی تعیین شده و بدون اختیار قرار داشته باشند. اگر چنین بود صدور چنان فرمانهایی از سوی خدا لغو بود و این از ساحت خدای حکیم به دور است.
نه جبر و نه تفویض
اگر خداوند بندگان را مجبور به انجام کاری نکرده، همه چیز را هم به آنها وانگذاشته است. امور عالم از جمله انسانها تحت تدبیر خداست و این تدبیر به گونه ای نیست که آنها مجبور باشند و از خود هیچ اراده و اختیاری نداشته باشند، و همانند ساعت کوک شده هم نیستند که فقط خلق اولیه شان به خدا مربوط باشد و