طریق اسباب و علل انجام میدهد. یعنی راه تحقق خواست خداوند اسبابی است که خود او آفریده و آنها را برای ایجاد خواسته اش به کار میگیرد؛ و این از سویی سنت مداری و قانون مندی و از سوی دیگر تدبیر همه چیز از سوی اوست. بنابراین چیزی نمی تواند خارج از علیت و قانون باشد؛ و هر آنچه رخ میدهد کاملا هماهنگ با تدبیر و اراده خداوند است.
هدفداری افعال خدا
برای افعال خداوند از حیث فاعلی نمی توان غرض و هدفی فرض کرد. یعنی نمی توان گفت: خداوند در طلب چیزی اقدام به انجام کاری کرده است؛ زیرا در این صورت، خارج از ذات خدا باید چیزی باشد که خدا در پی آن است، و این با بی نیازی ذات خداوند ناسازگار است. ولی برای فعلی که انجام میگیرد، از آن حیث که از خالق حکیم صادر میشود، میتوان هدف و منظوری لحاظ کرد. فعل و آنچه انجام میگیرد و به وجود آورده میشود، نمی تواند عبث و بیهوده باشد. (و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما لا عبین )سوره انبیاء (21)، آیه 16) . "ما آسمان و زمین و آنچه میان آن دو میباشد را به بازی و بیهوده نیافریدیم." حکمت خداوندی اقتضا میکند که کارهایش را حکیمانه انجام بدهد. از طرفی هم بی نیازی او حکم میکند که کارها را براساس نیاز خود انجام ندهد. حکمت اقتضا میکند که افعال پوچ و بیهوده انجام نگیرد. (و هو الذی خلق السموات و الارض بالحق... و هو الحکیم الخبیر)سوره انعام (6)، آیه 73. "و اوست که آسمان و زمین را به حق آفریده است... و او حکیم و آگاه است." بنابراین افعال خداوند بیهوده تحقق پیدا نمی کنند. آنچه در عالم رخ میدهد بر اساس سنت و قانونی است و تجلی و ظهور یکی از اسمای الهی است و این خود برای برآورده شدن منظوری مهم در پیدایش جهان و موجودات و حوادث عالم است.