صفحه ۱۳۶

می‎کنند. وجود این تناسب و سازگاری نشان می‎دهد که مدبر واحدی جهان را اداره می‎کند.

اگر چند خدا در عالم وجود داشت، و هر یک بنا بر این که خداست اراده ای مستقل از دیگری دارد، نظم عالم به هم می‎ریخت و ناسازگاری اراده خدایان تمام عالم را مختل می‎نمود. چه این که اراده خدایی با اراده خدای دیگر در تعارض و تضاد می‎افتاد و هریک چیزی را می‎خواست که دیگری یا برخلاف آن را می‎خواست و یا ضد آن را؛ و طبعا چون اراده خدا مساوی با تحقق خواست است، هردو و یا چند خواست تحقق پیدا می‎کرد و در مقام تحقق با یکدیگر متعارض می‎شدند و در نتیجه امور مختل می‎گردید و همه چیز درهم فرو می‎ریخت. قرآن کریم این استدلال را در جمله ای کوتاه چنین بیان کرده است: (لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما یصفون )سوره انبیاء (21)، آیه 22. "اگر در آسمانها و زمین خدایان متعددی جز خدای واحد بود، آنها درهم می‎ریختند؛ پس منزه است خداوند پروردگار عرش از آنچه او را توصیف می‎کنند."

اگر خدایان متعددی در عالم وجود داشتند و هریک به تناسب خدایی خود مخلوقی می‎داشت، هر یک از آنها به سراغ مخلوق خود می‎رفت، و در نتیجه در عالم تعارض به وجود می‎آمد. هریک از باب این که خداست تلاش می‎کرد که به تناسب مقام غیرمتناهی خود بر همه عالم سیطره داشته باشد و همه مخلوقات تحت تدبیر او باشند؛ در نتیجه در اعمال ربوبیت بر عالم و مخلوقات، کشمکش به وجود می‎آمد و نظام عالم متوقف می‎شد و در هم فرو می‎ریخت. خداوند خود چنین وضعیتی را این گونه تشریح کرده است: (ما اتخذ الله من ولد و ما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض سبحان الله عما یصفون )سوره مؤمنون (23)، آیه 91. "خداوند هیچ فرزندی برای خود نگرفته است و هیچ خدایی با او نیست؛ و اگر نه

ناوبری کتاب