میکنند. وجود این تناسب و سازگاری نشان میدهد که مدبر واحدی جهان را اداره میکند.
اگر چند خدا در عالم وجود داشت، و هر یک بنا بر این که خداست اراده ای مستقل از دیگری دارد، نظم عالم به هم میریخت و ناسازگاری اراده خدایان تمام عالم را مختل مینمود. چه این که اراده خدایی با اراده خدای دیگر در تعارض و تضاد میافتاد و هریک چیزی را میخواست که دیگری یا برخلاف آن را میخواست و یا ضد آن را؛ و طبعا چون اراده خدا مساوی با تحقق خواست است، هردو و یا چند خواست تحقق پیدا میکرد و در مقام تحقق با یکدیگر متعارض میشدند و در نتیجه امور مختل میگردید و همه چیز درهم فرو میریخت. قرآن کریم این استدلال را در جمله ای کوتاه چنین بیان کرده است: (لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا فسبحان الله رب العرش عما یصفون )سوره انبیاء (21)، آیه 22. "اگر در آسمانها و زمین خدایان متعددی جز خدای واحد بود، آنها درهم میریختند؛ پس منزه است خداوند پروردگار عرش از آنچه او را توصیف میکنند."
اگر خدایان متعددی در عالم وجود داشتند و هریک به تناسب خدایی خود مخلوقی میداشت، هر یک از آنها به سراغ مخلوق خود میرفت، و در نتیجه در عالم تعارض به وجود میآمد. هریک از باب این که خداست تلاش میکرد که به تناسب مقام غیرمتناهی خود بر همه عالم سیطره داشته باشد و همه مخلوقات تحت تدبیر او باشند؛ در نتیجه در اعمال ربوبیت بر عالم و مخلوقات، کشمکش به وجود میآمد و نظام عالم متوقف میشد و در هم فرو میریخت. خداوند خود چنین وضعیتی را این گونه تشریح کرده است: (ما اتخذ الله من ولد و ما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض سبحان الله عما یصفون )سوره مؤمنون (23)، آیه 91. "خداوند هیچ فرزندی برای خود نگرفته است و هیچ خدایی با او نیست؛ و اگر نه