و باید حقشان ادا شود و در صورتی که حقوق افراد صاحب حق ادا نشود قطعا ظلم شده و به عدالت عمل نشده است. خداوند در اعطای امکانات به افراد بشر با جود و فضل و مشیت خود عمل میکند. بنابراین داشتن و نداشتن افراد، نه از بی عدالتی خدا که ناشی از امر دیگری است.
توحید
"توحید" عقیده به مبدأ واحدی برای جهان هستی است. توحید اصطلاحی است که تنها درباره خدا به کار میرود. مبدئی که وجود ازلی و ابدی داشته و دوگانگی و ترکیب در ذات و صفاتش نیست. مبدئی که وجود محض، غنا و کمال مطلق و علم و حیات مطلق است. هیچ نوع وابستگی و احتیاج درباره او تصور نمی شود. ذاتی که واجد تمامی کمالات است. مبدئی که همه کاره هستی و مدیر و مدبر آن است. ذاتی که به اراده و تقدیر و قضای او موجودات پدید آمده و در نظامی هماهنگ برطبق خواست و مشیت او حرکت میکنند. ذات خداوند از خود اوست و موجودات دیگر وجودشان ذاتی نیست.
در برابر توحید، شرک است و شرک مظاهری دارد که از جمله آن ثنویت و تثلیث و چند خدایی است. از دیدگاه ثنویین، هستی دو مبدأ دارد، مبدأ خیرات و مبدأ شرور. در بینش تثلیث، مبدأ هستی در عین یکی بودن سه تاست. از نظر اینان اقانیم خدایگان سه گانه ای هستند که هر یک در مرتبه خدایی قرار دارند. به گفته آنان اب، ابن و روح القدس خدا هستند. گرچه خود میگویند به یک جوهر بیشتر معتقد نیستند، ولی لازمه گفته آنان کثرت عددی خداست. بوده اند اقوامی که به تعداد انواع موجودات، خدایانی را معتقد بوده و میپرستیده اند. تصور ایشان این بوده است که رب النوعهای زیادی وجود دارد و هر چیزی رب النوعی دارد. رب النوع خورشید، رب النوع ماه، رب النوع پرندگان، رب النوع حیوانات و...؛ این نوع عقاید همه مشرکانه است و با توحید ناسازگار. توحید اعتقاد به خدای واحد در همه ابعاد است.