بینوایان و درماندگان دستگیری نمایند و در امور خیر پیشقدم شوند، اگر اینها یکسان دیده شوند و کیفر و پاداش نبینند، نه تنها با عدالت خدا که با حکمت او نیز سازگاری ندارد. آیا این عادلانه است که افرادی ستم کنند و مرتکب اعمال ناروا شوند و مجازات نگردند، و یا کسانی احسان و نیکوکاری نمایند و با فاسقان و بدکاران در یک ردیف قرار داده شوند؟ آیا این حکیمانه است کسانی که با زحمت به تکالیفشان عمل میکنند و از لذتهای حرام چشم میپوشند با افراد بی قید و هرزه و یاغی و متجاوز در یک رتبه قرار بگیرند؟ عقل حکم میکند که چنین یکسان نگری ابدا عادلانه و حکیمانه نیست.
اما امر دوم: وجود کمبود و مرگ و میرهای زود هنگام و ناخواسته، و تفاوت استعدادها و امثال اینها، معلول تحولات طبیعی عالم است. خداوند منشاء اصلی همه تحولات و حوادث است؛ اما تحولات دارای بستری است قانونمند و در چارچوب آن رخ میدهند. یعنی خداوند عالم را به گونه ای آفریده است که با اسباب و مسببات اداره میشوند؛ هر علتی برحسب اقتضای خود، معلولش را پدید میآورد. اگر شرایط و مقتضیات کاملا فراهم باشد، معلولی متناسب و تام پدید خواهد آمد؛ وگرنه معلول حاصل نبود شرایط و مقتضیات، ناقص خواهد بود. نقص عضو، معلولیت و مرگ و میرهای زودرس، دردها و رنج ها، بیماریها و آفات، همه و همه حاصل برخورد عوامل طبیعی و نتیجه آنهاست، و عوامل طبیعی در نظام عالم به گونه ای آفریده شده اند که محصول تمام عیار خود را میدهند، و در تعارض و تضاد با یکدیگر معلول از عامل غالب آسیب میبیند و نقص پدید میآید.
علاوه بر این آنچه خدا میآفریند و عطا میکند، از جود و فضل اوست. کم و زیاد دادن به کسانی، تابع ظرفیت آنها و شرایط محیط است؛ و پدید آمدن اموری ناخوشایند برای کسانی در این عالم، نه برخاسته از عدل خدا که ناشی از شرایط افراد و محیطی است که در آن زندگی میکنند.
و حاصل کلام این که عدالت در جایی صادق است که کسانی حقی داشته باشند