صفحه ۱۲۸

2 - تفاوت انسانها هم از حیث جسمانی و هم در معیشت و زندگی، امری قابل انکار نیست. برخی انسانها عضوی ناقص دارند، برخی گرفتار رنج ها و سختی ها و برخی دیگر زودهنگام در کام مرگ می‎روند، و برخی دیگر اسیر دست یاغیان و ستمگران می‎گردند و هیچ روی خوشی در زندگی نمی بینند. از آنجایی که خداوند خالق و مدبر همه عالم و از جمله انسانهاست، چرا چنین می‎آفریند و چنین تدبیر می‎کند؟ وجود نقص و بدبختی و ستم چگونه با عدالت قابل جمع است ؟ اگر غیر از خداوند موجود دیگری دست در آفرینش بدیهای عالم داشته باشد، که مستلزم شرک و نقص در ذات و قدرت خداست؛ و اگر خداوند خود به چنین چیزهایی رضا داده و آفریده و تدبیر می‎کند، که با عدالت او نمی سازد و ناشی از نقص در اوست.

آری ! این دو مسأله بحث عدالت خدا را از میان سایر صفات خدا ممتاز کرد و مسلمانان را درباره آن به گفتگو و مجادله کشاند.

اما امر نخست که خداوند همه کاره عالم و آدم و رفتار و اعمال آدمیان است، تردیدی در آن وجود ندارد، خداوند سبب اصلی هر حادثه و هر موجودی است؛ ولی انسانها در این میان به گونه ای آفریده شده اند که خود دارای قدرت اراده و تصمیم اند. خود با اراده و اختیارشان مرتکب اعمالی خوب و یا بد می‎شوند و برای خود فرجامی خوش و یا ناگوار رقم می‎زنند.

خداوند انسان را آزاد آفریده و در ذات او این اختیار را به ودیعه گذاشته که با تشخیص و انتخاب خود حق و یا باطل را برگزیند. بنابراین ارتکاب اعمال زشت از سوی انسانها به خود آنان مربوط است و در برابر آن مسؤولند. و چون چنین است، کیفر بدکاران و پاداش نیکوکاران امری کاملا موجه و منطقی است، و این کمترین انتظار از خداوند حکیم و عادل است. خداوند کسی را وادار و مجبور به عملی نمی کند، تا اگر مرتکب گناه شدند کیفرشان قبیح به حساب آید.

وانگهی اگر انسانهایی گناه کنند و مرتکب فسق و فجور شوند و حقوق دیگران را پایمال نمایند و به آنان ستم روا دارند، و از طرفی کسانی کار خوب انجام دهند و از

ناوبری کتاب