وجود آنهاست و نیز نسبتش به آنها دور و نزدیک نیست و چیزی بر او پوشیده نیست، علم حضوری است و غیب و نهان در نزد او یکسان است: (عالم الغیب لا یعزب عنه مثقال ذرة ).سوره سباء (34)، آیه 3. "علم و آگاهی خدا از امور از طریق ابزار و حواس نیست، همان گونه که دیدن و شنیدن او از طریق حواس نمی باشد."
عدالت خدا
"عدالت" قرار دادن هر چیزی در جایگاه متناسب اوست. حقی که قاضی حکم میکند به صاحب حق داده شود، کاری عادلانه خوانده میشود؛ چون حق در جای شایسته خود قرار میگیرد. اصرار بر گناه نداشتن و پرهیز از محرمات الهی که در امام جماعت شرط شده نیز همین حقیقت را در خود دارد؛ چه این که گناه، خارج شدن از مسیری است که خداوند تعیین کرده است.
خداوند طبق تعریف یاد شده از عدالت، عادل است؛ در مقام عمل متناسب هر چیزی و در شأن او عمل میکند و در مقام داوری و قضاوت میان مردمان عادلانه رفتار مینماید: (و أن الله لیس بظلا م للعبید)سوره آل عمران (3)، آیه 182) . "خداوند هیچ گونه ستمی بر بندگان روا نمی دارد."
صفت عدالت خداوند در میان سایر اوصاف او از دو جهت حایز اهمیت بوده و بحث از آن جایگاه ویژه ای پیدا کرده است:
1 - این که اگر خداوند همه کاره عالم است و اعمال انسانها مخلوق اوست، چرا آنان را کیفر میدهد؟ عذابهای شدید وعده داده شده از سوی او، چه نسبتی با عدالت خدا و چه توجیهی دارد؟ آیا عقلانی است که خداوند انسانها را وادار به اعمال ظالمانه و کردار زشت بکند و آنها را به گونه ای بیافریند که آنان مرتکب کار زشت شوند و آنگاه آنها را مؤاخذه نموده و کیفر دهد؟