صفحه ۱۱۵

فطری بودن شناخت خدا

اعمال و رفتار هر انسانی جلوه معرفت و کشش های درونی اوست. از برخوردها و شیوه زندگی و رفتار انسانها می‎توان فهمید که آنان چه بینشی دارند و در پی چه هستند. آثار باقی مانده از انسانهای پیشین نیز گواه صادقی است بر این که انسانها علاوه بر خواست های مادی مثل آب و خواب و آمیزش و... تمایلاتی معنوی داشته اند و آن تمایلات از جمله عوامل فعالیت آنها بوده است. تمدنها اثر خواست های مادی و معنوی انسانهاست. علائم و آثار فراوانی از گذشتگان به یاد مانده است که نشان می‎دهد انسانها شیفته ذات مقدسی غیرمتناهی بوده اند و او را می‎پرستیده اند. به وجود آمدن تمدن ها همین واقعیت را تأیید می‎کند. این تمایل درونی در انسانها اکنون هم وجود دارد وانسانها ذاتا بی هیچ آموزشی آن را دارند. اگرچه در طول زمان ممکن است کمرنگ شود و خواست های متنوع، آن را ضعیف کند و تحت الشعاع خود قرار دهد و یا برای آن نمادی غیر واقعی بیابد و به این ترتیب آن تمایل درونی را ارضا نماید.

وجود خداوند برای انسانها از نوع همان کشش و گرایش درونی یاد شده است. فطرت سالم به ضرورت فطری گواهی می‎دهد بر وجود ذاتی غیرمتناهی، حکیم و مقدس که دارای قدرت و علم کامل است. از این روست که خداوند در قرآ ن کریم آورده است: "وقتی از مشرکان پرسیده می‎شود خالقشان کیست، به طور حتم جواب می‎دهند: خدا." (و لئن سألتهم من خلقهم لیقولن الله )سوره زخرف (43)، آیه 87. و درباره عالم هستی نیز چنین است. (و لئن سألتهم من خلق السموات و الارض لیقولن خلقهن العزیز العلیم )سوره زخرف (43)، آیه 9. "و اگر از آنان بپرسی آسمانها و زمین را چه کسی آفریده، قطعا خواهند گفت: آنها را همان عزیز دانا آفریده است."

ناوبری کتاب