شاهد روشن این واقعیت قرآن کریم است که در آن بیش از آن که از خداشناسی بر مبنای اثبات آن سخن گفته شود، از شیوه پرستش او سخن به میان آمده و شرک و بت پرستی با هر شکل و قالب و محتوایی شدیدا نفی شده است. این روش خود نشان میدهد که وجود خداوند نیاز به اثبات ندارد و انسانها فطرتا خداجویند. فطرت آدمی علاوه بر این که منشاء و سرچشمه خداشناسی است، دلیلی بر وجود خداوند نیز هست. بشر در ابتدا موحد بوده و خدای یگانه را میپرستیده است. این که تاریخ زندگی بشر از بت و ماه و ستاره و انسان به عنوان الهه هایی در میان مردم نام میبرد و قرآن هم آن را تأیید میکند، از انحرافهایی است که بعدها رخ داده است.
راههای خداشناسی
همان گونه که گفته شد وجود خداوند چنان بدیهی است که به اثبات نیازی ندارد. او همه هستی است و دست نوازشگر و پرمهر او همه را هستی داده است. همه پدیده های هستی طفیلی وجود اویند. به هر کجا که روی بیاوری آثار او را به روشنی میبینی. وجود او چنان بر همه چیز سایه انداخته که تصور هستی بدون وجود او امکان ندارد. به وضوح تدبیر او در همه جا آشکار است، و اگر لحظه ای دست عنایت او از عالم برداشته شود همه چیز از هم فرو میریزد. آیا روز به دلیل نیاز دارد؟ وجود خدا از روز هم روشن تر است.
اگر در یک محیط آرام و ساکت نشسته و مشغول فکر و مطالعه باشیم و ناگهان صدایی را بشنویم، به طور ناخودآگاه در پی این هستیم که منشاء و علت آن را پیدا کنیم. اگر روزی وارد منزل خود بشویم و ببینیم برخی وسایل منزلمان دست کاری شده، بلافاصله این سؤال برایمان مطرح میشود که چه کسی وارد منزل شده و تغییراتی را به وجود آورده است. هر انسانی حتی کودک این ذهنیت را دارد که هر حادثه ای از سبب و علتی ناشی شده است. بر اساس همین حس علت یابی، به کنجکاوی و بررسی رویدادها و کشف علل آنها میپردازد. دانشمندان و محققانی