صفحه ۱۰۰

کفر

"کفر" در اصل به معنای پوشاندن است؛ و به شب و کشاورز هم کافر گفته می‎شود، از آن جهت که شب همه جا را فرا می‎گیرد و کشاورز بذرها را در دل خاک پنهان می‎کند.راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص 714. کفر در واقع محجوب بودن از حق و پوشاندن حق است. با توجه به همین معناست که نادیده گرفتن حق نعمت را کفران آن گفته اند. کفر در اصطلاح قبول نکردن عقیده حق و یا ایمان نیاوردن با علم به حقانیت به آن است. انکار چیزهایی است که لازم است به آنها ایمان آورد و نپذیرفتن دین حق یا انکار چیزی که از ضروریات دین به حساب می‎آید، و یا انکار چیزی که آگاهانه منجر به انکار ضروری دین شود.

از آنجایی که دین و دینداری با پذیرفتن اصولی تحقق پیدا می‎کند، کفر قبول نکردن آنهاست در صورتی که از روی عناد و لجاجت باشد؛ ولذا انکاری موجب کفر می‎شود که با توجه و آگاهی باشد. در غیر اصول سه گانه توحید، نبوت و معاد، در صورتی کسی کافر می‎شود که انکار او آگاهانه و از روی عناد به انکار ضروری دین برگردد.

علاوه بر انکار اصول دین و یا انکار ضروری دین، نسبت دادن چیزهایی به خداوند که واقعیت ندارد و در شأن خدا نیست، مثل شریک قائل شدن برای خدا،سوره مائده (5)، آیه 73. عقیده به فرزند داشتن او، انکار یکی از صفات وی، و به خصوص نادیده گرفتن ربوبیت اوسوره رعد (13)، آیه 5. و حاکمیتش بر هستی، کفر است.

انکار کتاب آسمانی به خصوص آخرین کتاب آسمانی "قرآن"، قبول نکردن احکام خدا، و یا تجزیه آنها به دلخواه و قبول بخشی و رد کردن بقیه و انکار نبوت،

ناوبری کتاب