[مبدأ ولایت بر اساس نظریه نخب ]
پرسش دوم: آیا در نظریه نخب، ولایت از سوی خداوند و از طریق مردم اعطا میشود، یا منبع مشروعیت مردم هستند و خداوند تنها صفات حاکم را مشخص کرده است ؟ در پاورقی صفحات 176 و 177 کتاب "نظام الحکم فی الاسلام" به شما چنین نسبت داده شده است که به دلیل انتقادات وارده، نظریه قبلی خود را "اصلاح" کرده اید، هرچند به نظریه انتخاب وفادارید. سؤال به شکل مشخص این است که اگر منبع مشروعیت را مردم میدانید و دامنه ولایت را از قوه مجریه استثنا میکنید، آیا نمی توان گفت از نظریه "ولایت انتخابی" به نظریه "نظارت فقها" تغییر نظر داده اید؟
جواب: در نظریه نخب، خداوند این حق را به مردم داده است که شخص واجد شرایط را برای تصدی امور خود انتخاب کنند. پس حق انتخاب از طرف خداوند به مردم داده شده، اما انتخاب از سوی مردم میباشد. و در این نظریه منبع مشروعیت ولایت در زمان غیبت برای شخص غیرمعصوم، انتخاب مردم است نه نصب و جعل الهی؛ برخلاف نظریه نصب که در آن مشروعیت ولایت برای فقها مستقیما توسط جعل و نصب شارع است.
و آنچه در پاورقی "نظام الحکم" آمده، اشاره به همان نظریه تفکیک قوا است که اخیرا مطرح کرده ام و اساس آن نیز همان انتخاب مردم میباشد. منتهی طبق نظریه تفکیک قوا متولی قوه مجریه لازم نیست فقیه باشد، هرچند در هر حال باید با انتخاب مردم تعیین شود؛