صفحه ۱۴۳

خاطر آن تعزیر کند ولی همان طور که قبلا اشاره شد این به معنای اجبار بر انجام تکالیف شرعی نیست. خلاصه فرق است میان اجرای شریعت از طریق اجبار، و تشویق حکومت به رغبت به شریعت. تصدی گری حکومت در امر اجرای شریعت نه تنها مشکل پایبندی مردم را به این دستورات حل نمی کند، که چه بسا موجب گریز و ستیز با دین هم می‎گردد. از سوی دیگر استفاده از روش های غیر مستقیم و عملی برای تشویق به اجرای شریعت بسیار مؤثرتر از الزامات قانونی است. قرآن کریم می‎فرماید: (ألذین ان مکناهم فی الارض أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر) ؛سوره حج (22)، آیه 41. "کسانی که اگر در روی زمین به آنان توانایی و قدرت دادیم نماز را برپا می‎دارند و زکات می‎دهند و مردم را به کارهای پسندیده امر کرده و از کارهای ناپسند نهی می‎کنند". از این آیه شریفه هیچ گاه اجبار در اجرای تکالیف الهی فهمیده نمی شود؛ بلکه استفاده می‎شود که این گروه که قدرت به دست گرفتند کوشش و تلاش می‎کنند تا زمینه برپایی معنویت و عدالت فراهم گردد؛ مانند تأسیس مساجد و مراکز فرهنگی، مهیا کردن امکانات، تشکیل احزاب سیاسی و نظارت همگانی بر مسئولان و بر یکدیگر.

همین طور در باب روزه و حج و دیگر اعمال عبادی و مسأله حجاب اگر به حوزه مسائل اجتماعی مربوط شد، یعنی در جایی بود که به حقوق جامعه آسیب می‎رساند و منجر به فحشا و ترویج فسق و فجور علنی می‎گردید، البته از قسم دوم تلقی می‎گردد؛ و اما اگر

ناوبری کتاب