خاطر آن تعزیر کند ولی همان طور که قبلا اشاره شد این به معنای اجبار بر انجام تکالیف شرعی نیست. خلاصه فرق است میان اجرای شریعت از طریق اجبار، و تشویق حکومت به رغبت به شریعت. تصدی گری حکومت در امر اجرای شریعت نه تنها مشکل پایبندی مردم را به این دستورات حل نمی کند، که چه بسا موجب گریز و ستیز با دین هم میگردد. از سوی دیگر استفاده از روش های غیر مستقیم و عملی برای تشویق به اجرای شریعت بسیار مؤثرتر از الزامات قانونی است. قرآن کریم میفرماید: (ألذین ان مکناهم فی الارض أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر) ؛سوره حج (22)، آیه 41. "کسانی که اگر در روی زمین به آنان توانایی و قدرت دادیم نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و مردم را به کارهای پسندیده امر کرده و از کارهای ناپسند نهی میکنند". از این آیه شریفه هیچ گاه اجبار در اجرای تکالیف الهی فهمیده نمی شود؛ بلکه استفاده میشود که این گروه که قدرت به دست گرفتند کوشش و تلاش میکنند تا زمینه برپایی معنویت و عدالت فراهم گردد؛ مانند تأسیس مساجد و مراکز فرهنگی، مهیا کردن امکانات، تشکیل احزاب سیاسی و نظارت همگانی بر مسئولان و بر یکدیگر.
همین طور در باب روزه و حج و دیگر اعمال عبادی و مسأله حجاب اگر به حوزه مسائل اجتماعی مربوط شد، یعنی در جایی بود که به حقوق جامعه آسیب میرساند و منجر به فحشا و ترویج فسق و فجور علنی میگردید، البته از قسم دوم تلقی میگردد؛ و اما اگر