صفحه ۱۴۰

تأدیب او و تنبه و اصلاح جامعه است. و روشن است که گاه این هدف در یک زمان و یا مکان به شکل خاصی و در زمان یا مکان دیگری به گونه ای دیگر عملی است. قابل انکار نیست که فرهنگ ها و عادات و رسوم و رشد اجتماعی افراد در نیل به هدف فوق نقش اساسی دارند، و این معنا بدون کارشناس قابل تحصیل نخواهد بود. جهت توضیح بیشتر می‎توان به کتاب "دراسات فی ولایة الفقیه" ج 2، ص 205 به بعد مراجعه نمود.

ضمنا لازم به تذکر است که اولا: جواز تعزیر برای هر گناهی بر فرض وجود دلیل کافی برای آن و یا در مواردی که نص خاصی دارد، به معنای اجبار افراد بر عمل به واجبات و ترک محرمات از آن جهت که واجب یا حرام هستند نیست، زیرا این گونه اجبار نوعی اکراه بر دین و دین داری است که بر خلاف آیه شریفه (لا اکراه فی الدین) می‎باشد. و از طرفی دیگر علاوه بر این که اجبار بر دین داری مفید و مؤثر نیست مستلزم نقض غرض نیز خواهد بود؛ زیرا اجبار افراد بر دین و دین داری معمولا موجب عکس العمل منفی و زدگی و تنفر آنان از دین است. پس درحقیقت تعزیر نوعی مجازات بر شکستن حرمت احکام شریعت در انظار عمومی یا تضییع حق فرد یا جامعه است نه اجبار بر دینداری یا مجازات بر عدم دینداری.

ثانیا: جواز تعزیر - بر فرض قبول آن برای هر گناه - مستلزم جواز دخالت حاکمیت اسلامی در امور داخلی و شخصی افراد و اطلاع از آنها جهت جلوگیری از گناه نیست؛ زیرا علاوه بر این که چنین دخالتی نوعی تجسس است که در قرآن از آن نهی شده است، مخالف دستور

ناوبری کتاب