صفحه ۱۲۹

داده است که خود تسهیلی است نسبت به آنان؛ و اما در مرحله مصرف کردن و بهره بردن از ثروت ها زن ها با مردها غالبا برابرند، بلکه شاید مصرف زنان بیشتر از مردها باشد، زیرا زن ها غالبا علاوه بر مصرف معمول، برای تجمل و تزیین خود نیاز بیشتری به ثروت دارند؛ و فرض این است که تمام نفقه زن حتی پول تجمل او و نیز نفقه اولاد بر عهده مرد است، و بر خلاف نفقه اولاد و پدر و مادر، نفقه همسر جزو حقوق اوست که در صورت نکول مرد وی وادار به پرداخت آن می‎شود. پس در واقع مردها حداقل نصف ثروتی را که دارند باید در امور زن و اولاد صرف نمایند و زن ها ثروت خود را - که یک سوم از مجموع است - موظف نیستند در جایی مصرف کنند. پس در مرحله مصرف کردن، یک سوم ثروت متعلق به مردهاست و دو سوم آن متعلق به زن ها.

یادآوری می‎شود: علاوه بر نفقه زن و مهر، دیه قتل خطایی - در صورت ثبوت آن با بینه - که بر عهده عاقله است، بر عهده مردها می‎باشد و زن ها به طور کلی جزو عاقله محسوب نمی شوند.

همچنین باید توجه داشت محیطی که اسلام نازل شد یک محیط و جو کاملا جاهلی بود که اصولا زن ارزشی نداشت و در ارث میت سهیم نبود؛ و شعار آن محیط چنین بود که پسران ما فقط پسران پسران ما هستند. و زن میت همچون اموال او به ارث برده می‎شد. در چنین جوی، اسلام زن را دارای حق مالکیت و جزو وارثین میت قرار داد، منتها به خاطر جهاتی که اشاره شد سهم او را نصف مرد مقرر فرمود.

ناوبری کتاب