توان دارد تکلیف شود. بدیهی است ساختار وجودی زن و مرد و خصوصیات جسم و روح و طبع و نیاز آنان تفاوت میکند؛ و تکالیف و حقوقی که در تشریع ملاحظه شده است باید مطابق ظرفیت و توان و نیاز هر کدام باشد، و گرنه ظلم به او خواهد بود. و این تفاوت نه از نظر کرامت انسانی و ارزش گذاری نسبت به آنان است تا گفته شود: لازمه این تفاوت این است که ارزش یکی بیش از ارزش دیگری است؛ بلکه از این نظر است که تکالیف و حقوق باید مطابق با فطرت و خلقت افراد و استعدادها و توانایی ها و نیازهای آنان باشد. و عدالت به این معنا اقتضا میکند تکالیف دشوار و مسئولیت های سنگینی که توانایی جسمی و روحی زیادی میطلبد از زن که انسان ظریف و لطیف و به تعبیر حضرت امیر(ع) "ریحانه""فان المراءة ریحانة و لیست بقهرمانة ."، نهج البلاغه (صبحی صالح)، نامه 31. است، برداشته شود. و این درحقیقت عنایت و لطفی است از ناحیه شارع نسبت به زن، نه تحقیر یا بی ارزش دانستن او یا دادن امتیاز به مرد. بعضی از امور مذکور در سؤال نظیر: ولایت و قضاوت از این نمونه است؛ چنان که جهاد نیز از این نمونه میباشد.
از طرف دیگر منصب ولایت و قضاوت اصولا مقتضی حضور والی و قاضی در محافل مردها و اختلاط و مذاکره با آنان و یا احیانا مشاهده مشاجره و مخاصمه طرفین دعوا است؛ و طبعا منافی با تستر و حفظ زن از نامحرم و لطافت روح او میباشد؛ و روشن است که زن به خصوص اگر جوان باشد بیشتر در معرض طمع دیگران و فتنه گران و وقوع در فتنه میباشد. از این رو شارع این گونه مشاغل و مناصب را