میتوانند در استیفای حق خود تلاش کنند و منصب هایی را از آن خود کنند؛ اما باید دانست که اساسا ثبوت حق تصدی منصب اجتماعی برای هرکسی مشروط به صلاحیت او برای آن منصب و به این است که اکثریت مردم هم او را برای آن منصب بپذیرند. از آن طرف اسلام به مسلمانان یادآوری کرده است که نباید غیر مسلمان بر شما حکومت کند: (و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا) ؛سوره نساء (4)، آیه 141. و نیز فرموده: شما کسی که خدا و پیامبر و قیامت را قبول ندارد برای خود دوست و ولی نگیرید. و نیز به مؤمنان دستور داده است به کسانی که فاسق و فاجر و خلاف کار هستند و عدالت ندارند مسئولیت و شغل حساس ندهید. و بر این اساس در یک جامعه ای که اکثریت آن مسلمان میباشند تصدی غیرمسلمان برای منصبی که نوعی سلطه را بر مسلمانان به همراه داشته باشد مشروعیت دینی نداشته و طبعا مخالف خواست و حق اکثریت آن جامعه میباشد و در هیچ جامعه ای هیچ فرد یا گروهی حق ندارد حق اکثریت آن جامعه را نادیده بگیرد. همچنین است کسی که صلاحیت اخلاقی نداشته یا دانش و نیروی لازم را برای اداره آن جامعه نداشته باشد؛ و این بر خلاف حقوق بشر نیست. مذهب و دین از نگاه متدینان برای کسانی که آن دین و مذهب را ندارند، نوعی فقدان شرایط است و کسی که فاقد شرایط پذیرفته شده نزد اکثریت جامعه است حق حاکمیت بر آنان را ندارد و حقوق بشر هم این حق را به آنان میدهد کسانی را که فاقد شرایط تشخیص میدهند برای تصدی امور مهم خود کاندیدا و انتخاب نکنند.