[حقوق فطری و فقه سنتی، ملاک حقوق فطری و رابطه آن با اصالة الحظر]
پرسش شانزدهم: حضرتعالی در "رساله حقوق" به حقوق اساسی و بنیادینی اشاره کرده اید که "محصول ضرورت ها و مقتضیات خاص اجتماعی و شرایط زمانی و مکانی نیست" و "قبل از هر چیز حق هایی فطری هستند و لذا فی نفسه ثابت، غیر قابل سلب و ذاتی میباشند و انسان ها به خاطر انسان بودنشان و به دلیل کرامت انسانی باید از آنها برخودار باشند. این گونه حق ها ریشه در قانون گذاری یا اراده حکومت ندارند، بلکه ریشه در فطرت داشته و از بدیهیات عقل عملی به شمار میآیند و دیدگاه شریعت نسبت به آنها نیز ارشادی است". (رساله حقوق، چاپ چهارم، ص 15)
اولا: آیا پایبندی به این سخنان مستلزم بازنگری در فقه سنتی نخواهد شد؟
ثانیا: برای شناسایی این دسته از حقوق چه ملاکی وجود دارد؟ و اگر در متون دینی به مواردی برخورد کردیم که با این گونه حقوق در تعارض بود، کدام یک مقدم اند؟
ثالثا: حضرتعالی برخلاف مشهور اصولیون و فقها برائت عقلی را قبول نداشته و عقلا قائل به اصالة الحظر هستید؛ این مبنای جنابعالی با دیدگاه فوق چگونه قابل جمع است ؟
جواب: اولا: از آنجا که فقه اسلامی بر اساس پرسش ها و نیازها و واقعیات زمان های مختلف تدوین شده و فقهای عظام احکام آنها را از آیات و روایات استنباط کرده اند، و امروزه بسیاری از این پرسش ها و