4 - شخصی که از اظهار مطلب استنکاف میورزد، شرعا به لزوم اظهار و حرمت کتمان اعتقاد و توجه داشته باشد و با این وجود از اظهار آن خودداری کند.
5 - قاضی واجد شرایط یقین کند که وی شرعا به لزوم اظهار و حرمت کتمان اعتقاد دارد و علیرغم توجه به وجوب شرعی اظهار مطلب، از بیان آن استنکاف میورزد.
باید توجه داشت در صورت تحقق این شرایط، اظهار و اقراری که از این راه به دست میآید تنها برای استیفای مصلحت اهم کارایی دارد و نمی تواند مستند شرعی برای محکومیت وی و استناد قاضی شرع به آن باشد؛ زیرا روایاتی که دلالت میکند بر عدم اجرای حد و تعزیر بر کسی که در زندان یا در اثر ترس و یا فشار بدنی بر کاری اقرار میکند، شامل این مورد نیز میشود. در این رابطه به جلد دوم دراسات فی ولایة الفقیه، صفحه 378 مراجعه شود.
یادآوری میشود چنین موردی که قاضی جامع الشرایط یقین پیدا کند که کسی اعتقاد و توجه به لزوم شرعی اظهار و حرمت کتمان مطالبی دارد که کیان اسلام یا نظام اجتماعی توقف کامل بر آن دارد، در مقام عمل بسیار دشوار است؛ زیرا از قبیل اطلاع از قلب و ضمیر انسان هاست. و به طور کلی در این قبیل موارد که احتمال سوء استفاده و تضییع حقوق افراد وجود دارد، شارع مقدس بیشترین تمهیدات را برای رعایت احتیاط و جلوگیری از سوء استفاده به کار برده است.