مصالح و مفاسد به طور شفاف و روشن، و گاه به وسیله احکام شرعی الهی - که بنابر نظر عدلیه تابع مصالح و مفاسد هستند - به طریق "برهان ان" به طور اجمال کشف میگردند.
ناگفته نماند بر این مبنا حقی که برای خداوند بر عهده بندگان اوست نه از آن جهت است که در مرتبه ذات خداوند متعال نسبت به هدف او نقصان و کاستی وجود داشته باشد که با اعمال آن حق از سوی بندگان آن کاستی برطرف گردد بلکه منشاء حقوق الهی کاستی جبران ناپذیر در مرتبه فعل حق تعالی است که متأخر از ذات وی میباشد و به وسیله بندگان وی جبران میگردد. به عنوان مثال حق عبادت او نه به جهت ایصال نفعی به ذات اقدس او بلکه به خاطر کمال یافتن خود بندگان میباشد.
خداوند ذاتا مبدأ و منتهای غیرمتناهی و غنی مطلق است و تمام حقوقی که برای اوست همگی به مرتبه فعل او بازگشت مینماید. منتها از آن رو که با جهان بینی الهی خداوند مبدأ و غایت و هدف نهایی نظام هستی است و اوست که تمام مصالح و مفاسد باید در راستای آن کمال مطلق سنجیده شود و اوست که موجد و خالق نظام وجودی میباشد و مصالح همگان را به حکمت بالغه و رحمت عامه خود خواهان است و در مقام کشف مصالح و مفاسد همگان دارای کشف تام و صحیح است، پس طبعا منشاء و ریشه همه حقوق حق خداوند متعال خواهد بود.
حاصل کلام اینکه آنچه بر حسب واقع مصلحت و یا مفسده است