حقیقی و تکوینی است. یعنی به یقین از خداوند تکوینا کار حسن و عدل صادر میشود و قطعا کار قبیح از او صادر نخواهد شد؛ زیرا او عالم مطلق، قادر مطلق و حکیم مطلق است.
منشاء حقوق
انسان دارای خواسته های ویژه خود میباشد که با توجه به اراده و اختیاری که فطرتا در نهاد او قرار داده شده به نظر بدوی و ابتدایی میتواند آنها را در عرصه زندگی خود به هرگونه دلخواه تحصیل نماید؛ ولی از آنجا که او طبیعتا موجودی مدنی و اجتماعی است، به عنوان جزئی از پیکر اجتماع بشری با جامعه انسانی عجین و آمیخته شده و زندگی فردی و اجتماعی او دو چهره گوناگون حیات وی گردیده است؛ دو چهره ای که هرکدام ضرورتهای خاصی را طلب مینماید. آنچه بیشتر در مقام اعتبار حقوق لازم است مورد عنایت قرار گیرد توجه دو سویه به ضرورتهای این دو چهره فردی و اجتماعی انسان میباشد. و این توجه دو سویه به نحو شایسته و چنان که باید ممکن نیست، مگر اینکه منشاء پیدایش حقوق که براساس آن فردی دارای "حق" میگردد به خوبی شناسایی گردد.
در این رابطه مکاتب و گرایش های مختلفی وجود دارد که این مختصر گنجایش بیان و نقد آنها را ندارد. از یک سو نظریه حقوق طبیعی با رویکردهای مختلفی که در آن وجود دارد به تبیین خاستگاه