2 - واقعیت و تحقق اشیاء که از نظر عقل و شرع مطلوب و پسندیده میباشد. حق به این معنا هم مصداق "حق" به معنای حقیقی، و هم مصداق "حق" به معنای اعتباری آن میباشد.
3 - مطلق قضایا و گزاره هایی که واقع عینی و خارجی با آنها مطابقت دارد؛ اعم از قضایای ذهنی، لفظی و کتبی. یعنی هر اعتقاد و صورت ذهنی و یا گفتار و نوشتاری که ما بازاء عینی و خارجی داشته باشد اگر مطابقت خارج و واقع با آن قضیه در نظر گرفته شود آن قضیه را "حق" مینامند؛ چنان که به لحاظ مطابقت آن قضیه با خارج و واقع آن قضیه را "صادق" میگویند.
رابطه حق و تکلیف
آنچه در اینجا مورد نظر است حقوق اعتباری است که براساس وضع و قرارداد برای افراد اجتماع ثابت میگردد، و متقابلا آن کسی که حق بر عهده اوست مکلف خواهد بود. بنابراین هرکجا حقی برای کسی ثابت گردید حتما تکلیفی را بر عهده دیگری به همراه خواهد داشت؛ و کسی که به نفع او حقوقی بر عهده دیگران اعتبار شده معمولا دیگران نیز حقوقی بر عهده او دارند؛ بنابراین حق و تکلیف بین افراد متبادل و متلازم میباشد.
تنها در مورد خداوند متعال است که حق بدون تکلیف قابل فرض و قبول میباشد؛ یعنی او بر بندگان خود حقوقی دارد ولی در مقابل،