را صحیح انجام داده یا نه؛ مثلا احتمال بدهد از طرف راست دور زده باشد، یا در حال طواف محدث بوده، یا از داخل حجر اسماعیل (ع) طواف کرده باشد.
دوم: اینکه بعد از فراغت از طواف و وارد شدن در واجب دیگری - مثل نماز طواف یا سعی - در عدد شوطها شک کند؛ به شرط اینکه یک طرف احتمال او هفت شوط باشد، مثلا شک کند آیا هفت شوط بجا آورده یا کمتر یا بیشتر. ولی اگر از طواف منصرف شده و هنوز وارد واجب دیگری نشده در عدد شوطها شک کند و احتمال نقیصه در میان باشد، صحت طواف او خالی از اشکال نیست و احوط اعاده آن است.
سوم: اینکه در آخر شوط باشد و یقین دارد که هفت شوط کامل طواف کرده ولی نسبت به زیاده شک کند و احتمال بدهد که یک شوط یا بیشتر اضافه کرده باشد.
چهارم: کسی که کثیرالشک و خارج از متعارف باشد؛ و خوب است چنین شخصی دیگری را وادار کند تا مراقب طواف او باشد و عدد شوطها را حفظ کند.
(مسأله 431) در چند صورت شک در طواف موجب بطلان طواف است و باید آن را از سر گیرد؛ و جامع همه آنها این است که هفت شوط قطعی نشده باشد و احتمال نقیصه در بین باشد:
اول: اینکه همه اطراف احتمال، کمتر از هفت باشد؛ مثل اینکه شک بین سه و چهار، یا چهار و پنج، یا پنج و شش باشد.
دوم: اینکه پیش از فراغت از طواف، بین هفت و کمتر شک کند.
سوم: اینکه بین کمتر از هفت و بیشتر از هفت شک کند، مثلا شک کند آیا شش شوط بجا آورده یا هشت شوط.
چهارم: اینکه بین هفت و کمتر و زیادتر شک کند و هنوز از