صفحه ۴۵۱

منقول و غیر منقول دو حصه شود یک حصه اش از خودم باشد و یک حصه اش را نیز دو قسمت کنید یک قسمت از آن را به دخترم که در حال حیات است داده و یک قسمت دیگر را به فرزندان پسر آن دختری که فوت شده بدهند. خود موصی در همین سفر کربلا درگذشته است و همسفر او وصیت نامه اش را در وطن به دخترش ابلاغ کرده است. در ابتدا دختر به وصیت پدرش کاملا راضی شده و قبول کرده و بعد از مدتی وصیت پدر را رد و به آن عمل نکرده است؛ آیا کدام یک از این دو مورد میزان شرعی دارد؟ آیا وصیت پدر در اموال نافذ است یا رد وصیت توسط این دختر بعد از قبول کردن وصیت پدرش ؟

(جواب:) وصیت تا ثلث مال، صحیح است و نسبت به زاید اجازه ورثه لازم است و پس از اجازه حق برگشت ندارند، مگر این که جاهل به مسأله باشند و گمان کرده باشند وصیت را به هر نحو باشد باید امضا کرد و حق رد آن را ندارد که در این صورت بعید نیست پس از آگاهی مختار در اجازه و رد باشند.

(سؤال) شخصی در مرض موت است و بیشتر مایملک خود را به یک وارث خود هبه کرده و شرط می‎کند که موهوب له بعد از مردن واهب، حج به جا بیاورد و موهوب له بعد از مردن واهب، پس از چندین سال بدون عذر حج به جا نیاورده و از طرفی حج هم به گردن واهب، واجب نبوده و ورثه دیگر هم هبه را فسخ کرده و قبول نکرده اند. موهوب له هم بدون این که حق سایر ورثه را پرداخت کند از دنیا رفته و فعلا مال موهوب را ورثه های او تصرف کرده اند. آیا به جا آوردن این حج لازم است ؟ و اگر لازم باشد چه کسانی آن را به جا آورند؟ و آیا ورثه های واهب که هبه را فسخ کرده اند در اموال موهوب ذی حقند؟

(جواب:) اگر موهوب له مالی را که به او هبه کرده اند در زمان حیات واهب از او تحویل نگرفته باشد هبه صحیح نیست و اگر تحویل گرفته و به شرط عمل نکرده بنابر احتیاط ورثه او حج را انجام دهند، مگر این که حج شرط شده زمان مشخصی داشته یا مباشرت موهوب له برای انجام آن در نظر واهب بوده باشد که در آن انجام نگرفته باشد که در این صورت ورثه واهب خیار تخلف شرط داشته و می‎توانند هبه را فسخ کنند و مال هبه شده را طبق سهام شرعی به ارث ببرند و احتیاطا حجی برای او انجام دهند.

ناوبری کتاب