صفحه ۳۶۷

(جواب:) در مفروض سؤال، راهی برای محرمیت پسر مذکور با همسر و خانواده پدرتان نیست، زیرا رضاع در فرزند بیش از دو سال فایده ای ندارد و از راه نکاح مادر و جده همسر نیز چون توقف به دخول دارد محرمیت حاصل نمی شود و در این جهت فرزند مشروع و غیر مشروع تفاوتی ندارند.

(سؤال) در مورد ولایت پدر و جد پدری بر دختر باکره عاقله رشیده در انجام ازدواج؛ آیا سقوط ولایت با مطلق دخول، در حد استقرار تمام مهر بر ذمه زوج، حاصل می‎شود؟ یا این که منوط است به تحقق زوال بکارت ؟ و همچنین آیا وطی در دبر زوال و سقوط ولایت پدر و جد پدری را بر عقد ازدواج ایجاب می‎کند؟ و اگر زنی دارای پرده بکارت از نوع حلقوی و دارای اتساع باشد به نحوی که دخول، منجر به ازاله بکارت نشود، آیا با تحقق دخول به نحو متعارف (به نحوی که در زنان دیگر منجر به ازاله می‎شود) ولایت ساقط خواهد شد یا خیر؟ و آیا اشتراط وجود صفات کمالی از جمله بکارت در ضمن عقد نکاح و سلب آن در زوجه برای زوج ایجاد خیار فسخ می‎کند؟

(جواب:) قاعده، اقتضا می‎کند که بالغه رشیده همان گونه که در معاملات آزاد و صاحب اختیار است در نکاح نیز آزاد باشد، ولی بر حسب اخبار کثیره متعارضه نسبت به باکره، احتیاط استیذان از او و از پدر یا جد پدری است و هرچند "دخول" در برخی روایات ذکر شده، ولی اولا: دخول منصرف به ازاله بکارت است و ثانیا: آنچه در اکثر روایات استثنا شده عنوان "ثیبوبت" است آن هم ثیبوبتی که در اثر شوهر داری پیدا شده باشد و او شوهر داری را تجربه کرده باشد نه اینکه از طریق جستن و یا زنا حاصل شده باشد و به وطی در دبر، ثیبوبت محقق نمی شود، زیرا معنای ثیبوبت، زوال بکارت از طریق شوهر است. ولی در هر حال در سه سؤال اول چنانچه عرفا بکارت باقی باشد یا به غیر دخول شوهر زائل شده باشد احتیاط لازم است و در مورد شرط ضمن عقد نکاح - حتی در موارد تدلیس - ثبوت حق فسخ محل اشکال است.

(سؤال) مرد و زنی در عقد موقت و در مدت آن اتفاق نظر دارند، اما در تعداد روزهای آن اختلاف دارند و همچنین در این که مدت ذکر شده و یا ذکر نشده اختلاف دارند؛ آیا حرف مرد مقدم است یا زن ؟ و اگر عقد آنها دائم شده با توجه به متواری شدن مرد تکلیف زن چیست ؟

ناوبری کتاب