کتاب های زیادی، همراه با جوابشان آمده اند. در باب تقلید هم، تقدم اورعیت بر اعلمیت دلیلی ندارد و چون عمده دلیل بر تقلید، سیره عقلاست؛ سیره عقلا در مسأله اختلافی، تقدم نظر اعلم است.
(سؤال) مبنای حضرت عالی در بحث تقلید کتاب "ولایة الفقیه" سیره عقلاست که در هر امری به متخصص آن رجوع میکنند و شارع مقدس این سیره را امضا فرموده است و فرموده اید: "عقلا در کارهایشان تعبد نیست، بلکه ملاک حصول اطمینان است". بااین مبنا اگر مقلدی که اهل فضل و تحقیق است، ولی هنوز به حد اجتهاد نرسیده است، به خاطر تحقیق در اطراف یک موضوع فقهی نتوانست به فتوای مرجع خود مطمئن شود که واقعا حکم خداوند است تکلیفش چیست ؟
(جواب:) مبنای تقلید به نظر این جانب همان است که در سؤال آمده است؛ ولی این که هر کس چند کلمه ای خواند یا شنید بتواند در فتاوای قطعی مجتهد اعلم تشکیک بکند صحیح و منطقی نیست. بلی فرض سؤال در مورد کسی است که واقعا به قواعد فقهی و مبانی فتوای مجتهد آشنا و نیز اهل تشخیص باشد و وظیفه چنین کسی در فرض ذکر شده مراجعه به فتوای مجتهد دیگری است که به فتوای او اطمینان پیدا کرده باشد، یا عمل به احتیاط کند.
شناخت اعلم
(سؤال) بنده مدتی مرجعی را اعلم دانسته و از او تقلید میکردم، اما اکنون فهمیده ام مرجع اعلم شخص دیگری است. آیا اعمالی را که بر طبق فتوای مرجع اولی عمل کرده ام و طبق نظر مرجع جدید باطل است باید دوباره به جا آورم ؟
(جواب:) آنچه به نظر مرجع دوم باطل است باید قضا شود، ولی در نماز اگر ارکان آن به نحو صحیحی انجام شده قضا لازم نیست.
(سؤال) فرموده اید: روش شناخت اعلم فقهاء بدین صورت است که باید دو نفر از اهل خبره شخصی را معرفی کنند، به شرط عدم تعارض توسط دو خبره عادل دیگر و یا این که خود مکلف اهل شناخت باشد و اعلم را بشناسد. اما با توجه به