در این رابطه حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه، خطبه اول میفرماید: "... الی أن بعث الله سبحانه محمدا رسول الله (ص) لانجاز عدته، و تمام نبوته، مأخوذا علی النبیین میثاقه، مشهورة سماته، کریما میلاده، و اهل الارض یومئذ ملل متفرقة، و اهواء منتشرة، و طوائف متشتتة، بین مشبه لله بخلقه، او ملحد فی اسمه، او مشیر الی غیره، فهداهم به من الضلالة، و أنقذهم بمکانه من الجهالة ..."؛ (... تا این که خداوند سبحان محمد(ص) را به رسالت برانگیخت برای این که وعده خود را - که به پیامبران سابق داده بود - به انجام رساند و نبوت را به وسیله او ختم و تکمیل نماید. در حالتی که از پیامبران گذشته عهد و پیمان برای او گرفته شده بود، و علامات و نشانه های او برای آنان روشن شده بود و در بهترین کیفیت میلاد او اتفاق افتاد. و مردم در آن روزگار دارای مذاهب مختلف و بدعت های زیاد و گروه های گوناگون بودند: گروهی خداوند را به خلقش تشبیه میکردند و برای او اعضاء و جوارح قائل بودند (طایفه مشبهه)؛ و گروهی در اسم های او تصرف نموده (و برای او شریک قائل بودند)؛ و گروهی به غیر او اشاره میکردند و خلقت را به غیر او نسبت میدادند (منکرین خدا). پس خداوند در چنین زمان تاریکی مردم را به وسیله پیامبرش از گمراهی و جهالت نجات داد و هدایت نمود...).
گمراهی ها و ضلالت های ناشی از تحریف کتابها و ادیان آسمانی قبل و از جمله انجیل حضرت عیسی (ع) و نبودن حجتی روشن و قطعی برای هدایت مردم از طرف خداوند، از جمله ضرورتهایی است که ظهور اسلام را ضروری و لازم مینمود، و به وسیله او مسیر تاریخ انسانیت را تغییر داد و بر مظاهر بزرگ جاهلیت پیروز شد.
(سؤال 1062) با توجه به این که حقیقت لیلة القدر واحد است و مطابق روایات شریفه هرساله در چنین شبی ملائکه به پیشگاه حضرت ولی عصرارواحنافداه مشرف میگردند، و با توجه به این که در لیلة القدر در نیمکره غربی زمین روز بوده است، مستدعی است اظهار نظر بفرمایید که آیا کسانی که اکنون در آن قسمت از جهان میخواهند به احیاء و اعمال خاصه آن بپردازند واقعا لیلة القدر را درک میکنند؟ و آیا به طور کلی جمیع ایام و لیالی متبرکه با توجه به این که در آن سوی زمین حالت عکس داشته است - مثلا عید سعید غدیر که روز بوده و در آن سو شب بوده و امثال آن - از اعتبار واقعی برخوردار میباشند؟