صفحه ۴۸۸

(سؤال 2440) مردی مسیحی از دنیا رفته و خانه وی بنابر تقاضای انحصار وراثت توسط ورثه او طبق احوال شخصیه مسیحیان بین دختر و همسرش تقسیم شده، ابتدا دختر و سپس همسرش مسلمان می‎شوند و دختر سهم خود را به موجب سند رسمی به دیگری منتقل کرده، مادر بعد از بیست سال وصیتنامه ای ارائه می‎دهد و مدعی است تمام اموال شوهرش متعلق به اوست و دوباره مسیحی می‎شود و می‎گوید این وصیتنامه در دستم بوده ولی به علت اختلاف با دخترم و نیز مسلمان شدن او ارائه نکردم؛ اکنون آیا بعد از مسیحی شدن مادر، می‎توان به احوال شخصیه مسیحیان عمل نمود؟ و آیا می‎توان سند رسمی خریداری شده شخص ثالث را باطل اعلام نمود؟

جواب: ادعای آن زن مسموع نیست؛ زیرا بر فرض صحت وصیت و نفوذ آن، حاضر شدن او بر تقسیم، رد وصیت محسوب می‎شود و پشیمانی موصی له یعنی همسر آن مرد بعد از رد اثری ندارد.

(سؤال 2441) اگر شخصی در زمان حیات اموالش را بین ورثه تقسیم کند و یک سوم آن را برای مخارج بعد از فوت خود بگذارد و وصیت کند که تمام ثلث را خرج عزایش کنند، آیا این وصیت نسبت به تمام ثلث نافذ است یا نسبت به یک سوم آن ؟

جواب: در فرض سؤال اگر ورثه وصیت مزبور را - هر چند در زمان وصیت کننده - امضا کنند باید به تمام مورد وصیت عمل نمایند؛ بلی اگر هنگام فوتش وارث جدیدی داشته باشد، نسبت به سهم او در زاید بر ثلث ترکه باید از او اجازه بگیرند.

(سؤال 2442) چنانچه کسی وصیت کرده یک نفر را اجیر کنند که دو سال نماز و روزه برایش انجام دهد و پس از آن که حساب رسمی کرده اند معلوم شده که ثلث ترکه وافی نیست، آیا بر پسر بزرگتر واجب است که خودش انجام دهد یا نه ؟

جواب: اگر پسر بزرگتر بداند بیشتر از مقداری که ثلث وافی به آن است نماز و روزه در ذمه میت است باید بقیه را انجام دهد.

(سؤال 2443) در صورتی که دو سوم اموال میت منحصر به زمین و یک سوم آن مال منقول (مثلا پول) باشد، اگر موصی کلیه مال منقول را معینا برای غیر ورثه خود وصیت

ناوبری کتاب