صفحه ۴۴

مرکوب نیست، بلکه نفس محصول عالی خود ماده و بدن است نظیر میوه ای که محصول خود درخت است. نفس با بدن اتحاد دارد و با حرکت جوهری به وسیله بدن به کمال لایق خود می‎رسد و هنگامی که به وسیله مرگ طبیعی یا اخترامی (مرگ زودرس) از بدن جدا و مستقل گردید محال است با سیر قهقرایی به بدن دیگری متعلق گردد؛ آری با بدن برزخی و مثالی متحد است و از اول آن را با خود دارد و از آن جدا نمی شود.

ج 2 - ملائکه مخلوقاتی هستند غیرمادی و دارای شعور و قدرت غیرمادی، و درجات و اقسامی دارند و وسایط فیض الهی و اسباب نامرئی کار خداوند در خلقت و تدبیر عالم ماده می‎باشند؛ و چون شهوت و غضب ندارند دائما در حال اطاعت خداوند هستند و کوچکترین تخلفی از اوامر خداوند از آنان صادر نمی شود.

و خداوند به اطاعت و عبادت هیچ مخلوقی نیاز ندارد، زیرا او نقصی ندارد تا محتاج به عبادت و یا کمک دیگران باشد.

ج 3 - خداوند کمال مطلق و فیاض علی الاطلاق است؛ پس هر چیزی که امکان وجود داشته باشد طبعا مشمول فیض خداوند خواهد بود و هستی را از او دریافت می‎کند. زیرا اگر او را خلق نکند یا به دلیل جهل خداوند است یا عجز او و یا بخل او، و خداوند از همه صفات نقص مبراست.

و بالاخره به مقتضای فیاضیت خداوند، هر ممکن الوجودی مشمول فیض او می‎گردد تا پس از وجود به کمال ممکن خود برسد.

ج 4 - فهم و عمل به دین انحصاری نیست، هر کس به اندازه توان خویش می‎تواند در مفاهیم و اصول دینی با ضوابط و معیارهای خاص و مربوط به خود فکر نماید؛ البته فهم بخشی از مفاهیم دینی - همانند سایر علوم و فنون - نیاز به تخصص و تحصیل مقدمات دارد که باز هر کس حق دارد به سراغ آنها برود و آنها را فرا گیرد، و در انحصار فرد یا گروه خاصی نیست. و اگر کسی در فروع عملی دین تخصص ندارد طبعا به کارشناس و متخصص آنها مراجعه می‎نماید، مانند مراجعه بیماران به متخصص علوم پزشکی. و همین است دلیل تقلید در فروع دین.

ناوبری کتاب