شما و در خفا تصمیمی نگیرم جز در مورد حکم الهی.) جمله "لا أطوی" اشاره است به لزوم مشورت حاکم با مردم در تمام موضوعات و امور جز حکم صریح خداوند.
چهارم - تأمین فوری حقوق گوناگون از ناحیه حاکمیت بدون مسامحه و یا وقت گذرانی.
حضرت امیر(ع) میفرماید: "و لا أؤخر لکم حقا عن محله، و لا أقف به دون مقطعه."نهج البلاغه عبده، نامه 50. (و حق دیگر شما بر من این است که در دادن حقوق شما در زمان و محل آن مسامحه نکنم.)
وقتی کسی دارای حقوقی باشد برای استیفای آن حقوق باید مصونیت اجتماعی، قضایی و امنیتی داشته باشد. این حق نیز نسبت به موافق و مخالفت سیاسی عام و یکسان است.
پنجم - برخورد عادلانه و بدون تبعیض حاکمیت در آنچه حق است، با هرشهروندی؛ از جمله مخالف سیاسی. جمله "لا أؤخر حقا..." دلالت بر این حق نیز میکند؛ زیرا برخورد ناعادلانه و تبعیض آمیز در تأمین حق لازمه، تأخیر اعطای حق یا منع صاحب حق از آن میباشد.
برخورد حضرت امیر(ع) با خوارج نسبت به قطع نکردن سهمیه آنان از بیت المال نیز دلیل دیگری برای حق فوق میباشد.
در نهج البلاغه آمده است: "سمعت رسول الله (ص) یقول فی غیر موطن: لن تقدس امة لایؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع."همان، نامه 53. (از پیامبر(ص) کرارا میشنیدم که میفرمود: ملتی که حق افراد ضعیف آن بدون ترس و لکنت زبان از طبقات قوی گرفته نشود هرگز رستگار و منزه نخواهد شد.) این حق نیز نسبت به همه شهروندان عام و یکسان میباشد.
ششم - حفظ حیثیت و کرامت انسانی همه شهروندان حتی مخالفان سیاسی؛ در کتاب وسائل الشیعة آمده: "حضرت امیر(ع) نسبت به خوارج پس از این که سلاح