صفحه ۴۳۷

شما و در خفا تصمیمی نگیرم جز در مورد حکم الهی.) جمله "لا أطوی" اشاره است به لزوم مشورت حاکم با مردم در تمام موضوعات و امور جز حکم صریح خداوند.

چهارم - تأمین فوری حقوق گوناگون از ناحیه حاکمیت بدون مسامحه و یا وقت گذرانی.

حضرت امیر(ع) می‎فرماید: "و لا أؤخر لکم حقا عن محله، و لا أقف به دون مقطعه."نهج البلاغه عبده، نامه 50. (و حق دیگر شما بر من این است که در دادن حقوق شما در زمان و محل آن مسامحه نکنم.)

وقتی کسی دارای حقوقی باشد برای استیفای آن حقوق باید مصونیت اجتماعی، قضایی و امنیتی داشته باشد. این حق نیز نسبت به موافق و مخالفت سیاسی عام و یکسان است.

پنجم - برخورد عادلانه و بدون تبعیض حاکمیت در آنچه حق است، با هرشهروندی؛ از جمله مخالف سیاسی. جمله "لا أؤخر حقا..." دلالت بر این حق نیز می‎کند؛ زیرا برخورد ناعادلانه و تبعیض آمیز در تأمین حق لازمه، تأخیر اعطای حق یا منع صاحب حق از آن می‎باشد.

برخورد حضرت امیر(ع) با خوارج نسبت به قطع نکردن سهمیه آنان از بیت المال نیز دلیل دیگری برای حق فوق می‎باشد.

در نهج البلاغه آمده است: "سمعت رسول الله (ص) یقول فی غیر موطن: لن تقدس امة لایؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع."همان، نامه 53. (از پیامبر(ص) کرارا می‎شنیدم که می‎فرمود: ملتی که حق افراد ضعیف آن بدون ترس و لکنت زبان از طبقات قوی گرفته نشود هرگز رستگار و منزه نخواهد شد.) این حق نیز نسبت به همه شهروندان عام و یکسان می‎باشد.

ششم - حفظ حیثیت و کرامت انسانی همه شهروندان حتی مخالفان سیاسی؛ در کتاب وسائل الشیعة آمده: "حضرت امیر(ع) نسبت به خوارج پس از این که سلاح

ناوبری کتاب