صفحه ۴۳۶

حاکمان. و "نصیحت در مغیب" یعنی دفاع در برابر تهاجمات بی جا و بی اساس برحاکمیت، و همچنین تذکر در غیاب حاکم؛ نظیر آنچه متداول است که در روزنامه ها یا مجالس سخنرانی و یا تظاهرات آرام، نظریات و خواسته ها و نقص ها و راه اصلاح امور بیان می‎شود.

و نیز آن حضرت در خطبه 216 نهج البلاغه (عبده) می‎فرماید: "فلا تکفوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل، فانی لست فی نفسی بفوق أن أخطی و لا آمن ذلک من فعلی الا أن یکفی الله من نفسی ما هو املک به منی." (... ای مردم از گفتن سخن حق و یا مشورت عدالت آمیز خودداری نکنید؛ زیرا من - شخصا به عنوان یک انسان - خود را فوق اشتباه و خطا نمی پندارم و از آن درکارم ایمن نیستم مگر این که خدا مرا به قدرت خویش حفظ نماید.)

دوم - حق فعالیت تشکیلاتی و اقدام سیاسی. همه شهروندان جامعه - اعم از موافق و مخالف - علاوه بر حق آزادی بیان و اظهار نظر، حق دارند در راستای تبلیغ ایده های خود و اصلاح امور و برنامه های نظام و ساختار آن براساس عقل و منطق و استدلال فعالیت سیاسی داشته باشند.

آیات مربوط به بیان هدف از ارسال رسل و انزال کتب یعنی اقامه قسط و عدل توسط مردم، و نیز لزوم کفر به طاغوت و نهی از اطاعت ظالمین و مسرفین، و نظایر آن، و نیز آیات و روایات امر به معروف و نهی از منکر بر این موضوع دلالت می‎کنند. تفصیل آن در جلد 1 کتاب ولایة الفقیه، صفحه 593 به بعد مطرح شده است.

سوم - حق اطلاع از تصمیم گیری های حاکمیت - اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... - و اسرار آنها، جز اسرار جنگ در همان زمان، و یا مسائل امنیتی مربوط به دشمن. حضرت امیر(ع) در این رابطه می‎فرماید: "... ألا و ان لکم عندی أن لا احتجز دونکم سرا الا فی حرب، و لا اطوی دونکم امرا الا فی حکم."نهج البلاغه عبده، نامه 50. (آگاه باشید که شما این حق را بر من دارید که چیزی را از شما پنهان نکنم جز اسرار جنگی، و نیز به دور از

ناوبری کتاب