صفحه ۴۳۵

حضرت امیر(ع) در نامه به مالک اشتر در رابطه با مردم می‎فرماید: "فانهم صنفان: اما اخ لک فی الدین، أو نظیر لک فی الخلق..."نهج البلاغه عبده، نامه 53. (مردم دو دسته هستند: یا هم نوع تو هستند و یا هم کیش تو)؛ این جمله اشاره است به حق هم نوعی و حق هم کیشی.

حقوق اجتماعی اهل سنت نیز همانند شیعیان است؛ مگر این که در قراردادهای توافق شده (همچون قانون اساسی) پیش بینی دیگری شده باشد، و جنبه اکثریت ملت را درنظر گرفته باشد.

و کسانی که دارای نظریات انتقادی خاصی هستند و به اصطلاح امروز به آنها مخالف سیاسی گفته می‎شود - از هر فرقه و مذهبی که باشند - دارای حقوقی هستند که اجمالا به برخی از آنها اشاره می‎شود؛ هر چند بسیاری از آنها نسبت به موافق و مخالف عام و یکسان است:

اول - حق آزادی بیان و اظهار نظر. این حق عام و نسبت به موافق و مخالف یکسان است. و در عرصه های مختلفی قابل تصور است:

الف - آزادی بیان در راستای اصلاح برنامه های سیاسی حاکمیت و نصیحت حاکمان.

ب - آزادی بیان در راستای تغییر و یا اصلاح ساختار سیاسی نظام.

در نهج البلاغه آمده است: "ایها الناس ان لی علیکم حقا، و لکم علی حق؛ فاما حقکم علی فالنصیحة لکم و توفیر فیئکم علیکم... و اما حقی علیکم فالوفاء بالبیعة و النصیحة فی المشهد و المغیب..." (ای مردم همانا من بر شما حقی دارم و شما نیز بر من حقی. اما حق شما بر من یکی نصیحت و خیرخواهی نسبت به شما، و دیگری به طور کامل درآمد عمومی شما را به شما برگردانم. و اما حق من بر شما یکی وفاداری شماست به میثاق بیعت و دیگری نصیحت کردن و خیرخواهی برای من است در حضور و غیاب.) "نصیحت" یعنی تذکر معایب و نواقص و ارائه راهکار برای اصلاح آنها. "نصیحت در مشهد" یعنی حق تذکر و انتقاد رودررو و در حضور حاکم یا

ناوبری کتاب