صفحه ۴۳۴

در حقیقت در موارد تزاحم باید گفت: برای فرد در مقابل حق جمع، حقی باقی نمی ماند تا گفته شود چگونه محروم نمودن ذی حقی از حق خود عدالت می‎باشد، مانند: محدود نمودن آزادی ورود و خروج از کشور، و یا بهره برداری از اماکن عمومی همچون خیابانها و نیز ساختن منزل و نظایر آن در آنها؛ در این گونه موارد عقلای هر زمان برای تأمین حقوق جمع و نظام حافظ آن، قوانین و مقررات محدودکننده ای را تدوین می‎کنند که موجب محدودشدن حق فرد می‎گردد. و بر این اساس از ناحیه شرع نیز بسا قوانینی تشریع می‎گردد.

اما در تزاحم حق فرد با فرد دیگر به این شکل است که استیفاء حق هر فردی نباید موجب سلب و ازبین رفتن حق فرد دیگری شود، وگرنه چنین حقی وجود ندارد؛ به عنوان مثال هر کس حق استفاده از ملک خویش را دارد به شرط آن که به ملک دیگری ضرر نرساند و...0 و اما تزاحم بین حقوق یک فرد به این شکل است که استیفاء یک حق نباید موجب ازبین رفتن زمینه و امکان استیفاء سایر حقوق فرد شود؛ مثلا هر کس حق استفاده از مواهب طبیعی و لذتها را دارد به شرط آن که موجب ضرر زدن به خود، یا از بین رفتن خود نشود؛ وگرنه چنین حقی از بین خواهد رفت.

حقوق شهروندی

(سؤال 2347) در مورد حقوق شهروندی در حکومت دینی برای بعضی افراد ابهاماتی وجود دارد، به خصوص در مورد اقلیت های مذهبی - چه مسلمان و یا غیرمسلمان - و یا کسانی که دارای نظریات سیاسی خاصی می‎باشند و احیانا نسبت به بعضی امور انتقاداتی دارند. مستدعی است در این باره توضیحاتی ارائه بفرمایید.

جواب: هر شهروندی دارای حقوق اجتماعی است که در قانون اساسی ذکر شده است؛ و اختصاص به مسلمان ندارد. حقوق غیرمسلمانان در مثل جامعه ایران تابع توافق هایی است که در قرارداد میان آنها و مسلمانان و حاکمیت اسلامی منعقد شده، و یا در قانون اساسی بیان شده است. (عقد ذمه)

ناوبری کتاب