صفحه ۴۳۱

نیست؛ بلکه مقتضای آن، دادن و اعطای هر حقی به ذی حق می‎باشد. و تساوی در بعضی از این گونه موارد عین ظلم و برخلاف عدالت خواهد بود، مانند: تشریع حکم جهاد و عاقله و تأمین نفقه و مانند اینها بر زنان مانند مردان؛ یعنی اگر احکام جهاد، عاقله و نفقه و امثال اینها بر زنان نیز واجب شده بود، تحمیلی بود بر آنان که ضعف بدنی و ظرافت جسم و روح آنان نادیده گرفته می‎شد.

اما باید توجه شود که عرصه ارزش معنوی ربطی به عرصه حقوق ندارد. در این عرصه ملاک ارزش هر فردی در اسلام، تلاش او در علم و عمل و تحصیل اخلاق حسنه است که از آنها به "تقوی" و "قرب به خداوند" تعبیر می‎شود. در قرآن مجید می‎خوانیم: (یا أیها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان أکرمکم عند الله اتقیکم)سوره حجرات (49): آیه 13. (ای مردم، ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و در قالب و شکل ملت ها و قبیله ها قرارتان دادیم تا از یکدیگر متمایز و شناخته شوید - نه این که این تمایزها ارزشی داشته باشند بلکه - همانا ارزشمندترین شما پیش خداوند باتقواترین شما می‎باشد.)

ولی در عرصه حقوق - اعم از طبیعی و اجتماعی - ارزش معنوی فرد برای او حق بیشتری در طبیعت یا در جامعه و در برابر قوانین آن ایجاد نمی کند و از این جهت نوعی تساوی در افراد وجود دارد. در نامه حضرت امیر(ع) به مالک آمده است: "فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین، او نظیر لک فی الخلق."نهج البلاغه، نامه 53. (ای مالک مردم دو دسته اند: یا با تو هم کیش هستند و یا هم نوع تو می‎باشند.) مقصود حضرت این است که اختلاف مردم در مذهب و در ارزشهای معنوی نباید موجب تبعیض در حقوق طبیعی و اجتماعی آنان شود.

(سؤال 2345) بعضی از مراجع تقلید تسخیر جن و احضار ارواح در مورد کسی که ضرر زدن به او شرعا حرام نباشد را جایز می‎دانند، نظر حضرتعالی چیست ؟ بنابراین آیا استفاده از این فنون غریبه برای مقاصد حق و مشروع و از جمله ضرر زدن به مخالفین حق جایز است یا نه ؟

ناوبری کتاب