در خطاب به پیامبر خود با مقام عصمتی که داشت میفرماید: (و شاورهم فی الامر)سوره آل عمران (3): آیه 159. (ای پیامبر - در امور با آنان مشورت کن.)
کلمه "امر" در اصطلاح قرآن و سنت بر امور اجتماعی - سیاسی اطلاق میشده است.
پیامبر(ص) نیز با مقام عصمتی که داشت در کارهای مهم اجتماعی با اصحاب مشورت مینمود و هیچگاه مستبدانه عمل نمی کرد. ولایت مطلقه مخصوص خداوند بزرگی است که مالک و خالق همه چیزهاست. در قرآن میخوانیم: (ان الحکم الا لله.)سوره یوسف (12): آیه 67. (حاکمیت - بدون قید و شرط - مخصوص خداوند است.) و غیر خداوند حتی پیامبران و ائمه معصومین (ع) همگی موظفند اوامر و احکام خداوند را اجرا نمایند، و ولایت آنان فقط در محدوده اجرای احکام الهی است. خداوند در سوره مائده، آیه 49 خطاب به پیامبر خود میفرماید: (و أن احکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم واحذرهم أن یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک) (- ای پیامبر - حکم و فرمانروایی تو بین مردم باید براساس آنچه خداوند بر تو نازل کرده است باشد، و از خواسته های آنان پیروی نکن و مواظب باش - مخالفان - تو را از اجرای بعض آنچه خدا بر تو نازل کرده است باز ندارند.)
ولایت مطلقه فرد غیرمعصوم چه بسا موجب استبداد او در کارها شود، و ممکن است او را به دخالت و اعمال نظر در آنچه اهلش نیست وادارد، که قهرا زیانهای زیادی را برای مردم به دنبال خواهد داشت. و در قانون اساسی اول کلمه "مطلقه" نبود، در تجدیدنظر و بازبینی آن را اضافه نمودند.
محقق بزرگوار مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمدحسین اصفهانی طاب ثراه در حاشیه مکاسب (ص 214) میفرماید: "فقیه از آن جهت که فقیه است فقط در استنباط احکام شرعی اهل نظر است نه سایر اموری که مربوط است به اداره امور بلاد و حفظ مرزها و تدبیر شئون دفاع و جهاد و امثال اینها؛ پس معنا ندارد که این گونه امور