صفحه ۲۳

فوق را دارند بلکه باید چنین باشند، وگرنه توان گرفتن وحی و پیام از سوی خداوند و ملائکة الله را نخواهند داشت. چنانکه اگر جنبه بشری و همگونی با سایر انسانها را نداشته باشند و تنها یک موجود مجرد و ماوراء ماده باشند نمی توانند پیام الهی را به انسانهایی که در عالم ماده هستند ابلاغ نمایند.

بنابراین پیامبر اجمالا دارای وجود جمعی و دو جنبه قوی روحانی و مادی است که با جنبه روحانی و اتصال به عالم غیب وحی و پیام را می‎گیرد، و با جنبه مادی و بشری آن را می‎رساند.

در این زمینه بجاست به آیات شریفه: (قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی )سوره کهف (18): آیه 110.، (و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا)سوره انعام (6): آیه 9.، (ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی فاوحی الی عبده ما اوحی)سوره نجم (53): آیات 10 - 8. توجه شود. تلقی و گرفتن وحی همان ارتباط با عالم غیب و فرارفتن از سطح ماده و زمان و مکان است.

و باز در قرآن مجید می‎خوانیم: (ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین )سوره احزاب (33): آیه 40. این آیه اولا اشاره به دو جنبه ناسوتی و ملکوتی رسول خدا دارد، زیرا رسالت وی ارتباط او را هم با مرسل و هم با مرسل الیه می‎رساند؛ و ثانیا بر خاتمیت او نیز تصریح دارد.

کلمه "خاتم" در کلام عرب به معنای وسیله ختم است، و جمع محلی به الف و لام (النبیین) مفید عموم است؛ پس خاتم النبیین به معنای پایان همه انبیاء الهی است. و این که برخی مغلطه کاران "خاتم" را به زینت تفسیر کرده اند تفسیری است بی مبنا؛ زیرا در هیچ یک از کتب لغت "خاتم" به زینت تفسیر نشده است. و اگر به "انگشتر" خاتم می‎گویند بدین جهت است که در سابق افراد نام خویش را بر انگشتر خویش حک می‎نمودند و به جای مهر نامه ها را با آن ختم می‎نمودند.

ادیان الهی همچون کلاسهای درسی درجه بندی شده ای هستند که برحسب رشد علمی انسانها کامل تر می‎شوند تا جایی که عقل جمعی انسانها به حدی از بلوغ و رشد

ناوبری کتاب