صفحه ۱۸

آن به انسانها باید مصون و معصوم باشند. و احتمال کوچکترین گناه یا خطا نسبت به آنان موجب بی اعتمادی و تزلزل اساس رسالت آنان می‎باشد؛ و در نتیجه به هیچ گونه سخن و پیامی از آنان به عنوان وحی الهی نمی توان اعتماد نمود، و در این صورت نقض غرض از ارسال آنان می‎باشد. عصمت پیامبران به نحو اجمال از اصول مسلمه ای است که با براهین محکم عقلی و نقلی به اثبات رسیده است. در این رابطه می‎توانید به کتابهایی که در این مورد نوشته شده است مراجعه فرمایید. از دیر زمان سخن حضرت ابراهیم (ع) که فرمود: (انی سقیم) مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. برخی گفته اند: آن حضرت گرفتار تب نوبه بود، و با نظر به ستارگان دریافت که نوبت تبش فرا رسیده و در شرف تب کردن قرار گرفته است، لذا گفت: (انی سقیم). و علامه طباطبایی گفته اند: دلیل محکمی بر این که آن حضرت هنگام این سخن بیمار نبوده وجود ندارد. و با صرف نظر از این گفته ها به دو نکته قابل توجه اشاره می‎کنم:

1 - برخی از مفاهیم مانند مفهوم "ظلم" تمام موضوع و علت تامه است برای حکم عقل به قبح آن؛ یعنی اگر مفهوم "ظلم" بر کاری منطبق شد و ظلم شمرده شد آن کار تحت هر شرایطی قبیح است، و ممکن نیست کاری ظلم باشد و قبیح نباشد. ولی برخی از کارها مانند "کذب" علت تامه برای حکم عقل به قبح آن نیست، بلکه مقتضی این حکم می‎باشد؛ یعنی عنوانی است که بالذات و با قطع نظر از عناوین دیگر قبیح است، ولی اگر مصلحت قوی تری بر آن منطبق شود - مانند: دروغ برای ایجاد صلح و آشتی بین دو برادر یا دو طایفه - چنین دروغی به حکم عقل قبیح نیست بلکه لازم است. و بر این اساس گفته اند: "دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز."

2 - "توریه" در برخی موارد که اهداف مهمی بر آن مترتب باشد در نزد عقلای جهان امری است پذیرفته، بلکه گاهی واجب و لازم می‎باشد. بسا انسان سخنی می‎گوید که برحسب فهم متعارف و عرفی برداشت خاصی از آن می‎شود ولی گوینده سخن، خلاف ظاهر برداشت عمومی را اراده نموده است؛ و این غیر از دروغ است. ممکن است پیامبران الهی با در نظر گرفتن مصالح مهمی سخنانی بگویند که برحسب

ناوبری کتاب