91 - معامله صوری: معامله ای که صورة و نه جدا واقعا انجام میشود.
92 - منحل: خودبه خود از بین رفته
93 - متنجس: چیزی که ذاتا نجس نبوده و نجس شده.
94 - مهیج: محرک غریزه جنسی
95 - منفسخ: خودبه خود فسخ شنونده
96 - محرز: قطعی
97 - مجزی نیست: تکلیف ساقط نمی شود.
98 - مجوزات: اسباب و علل جواز عمل
99 - مهرالمسمی: مهری که ضمن عقد نام برده شده.
100 - مهرالمثل: آنچه که معمولا در مورد مقدار مهریه زنی تعیین میکنند که در حد لیاقت و شأن او میباشد.
101 - محتلم: کسی که در خواب از او منی خارج شده.
102 - مد طعام: تقریبا ده سیر یا 750 گرم گندم و امثال آن.
103 - مؤنة : مخارج متعارف انسان با افراد عائله اش در طول یک سال.
104 - مسلوب الاختیار: بدون اختیار
105 - منذورله: کسی که برایش چیزی نذر شده
106 - مجزا: جدا و مشخص بودن اجزاء یک چیز
107 - مستقر در ذمه: به ذمه و عهده انسان ثابت بودن
108 - مجنی علیه: کسی که بر او جناینی از قبیل ضرب و شتم و قطع اعضاء وارد شده باشد.
109 - مرافعه شرعیه: مراجعه به حاکم شرع جهت احقاق حقی
110 - معتدبه: قابل توجه
111 - معتنابه: قابل اعتناء و توجه
112 - مباشر: کسی که خودش بدون واسطه، کاری را انجام دهد
113 - محدث: کسی که کاری انجام داده که موجب وضو یا غسل میباشد.
114 - مرتهن: کسی که چیزی را به عنوان رهن از بدهکار قبول میکند.