صفحه ۲۹۳

91 - معامله صوری: معامله ای که صورة و نه جدا واقعا انجام می‎شود.

92 - منحل: خودبه خود از بین رفته

93 - متنجس: چیزی که ذاتا نجس نبوده و نجس شده.

94 - مهیج: محرک غریزه جنسی

95 - منفسخ: خودبه خود فسخ شنونده

96 - محرز: قطعی

97 - مجزی نیست: تکلیف ساقط نمی شود.

98 - مجوزات: اسباب و علل جواز عمل

99 - مهرالمسمی: مهری که ضمن عقد نام برده شده.

100 - مهرالمثل: آنچه که معمولا در مورد مقدار مهریه زنی تعیین می‎کنند که در حد لیاقت و شأن او می‎باشد.

101 - محتلم: کسی که در خواب از او منی خارج شده.

102 - مد طعام: تقریبا ده سیر یا 750 گرم گندم و امثال آن.

103 - مؤنة : مخارج متعارف انسان با افراد عائله اش در طول یک سال.

104 - مسلوب الاختیار: بدون اختیار

105 - منذورله: کسی که برایش چیزی نذر شده

106 - مجزا: جدا و مشخص بودن اجزاء یک چیز

107 - مستقر در ذمه: به ذمه و عهده انسان ثابت بودن

108 - مجنی علیه: کسی که بر او جناینی از قبیل ضرب و شتم و قطع اعضاء وارد شده باشد.

109 - مرافعه شرعیه: مراجعه به حاکم شرع جهت احقاق حقی

110 - معتدبه: قابل توجه

111 - معتنابه: قابل اعتناء و توجه

112 - مباشر: کسی که خودش بدون واسطه، کاری را انجام دهد

113 - محدث: کسی که کاری انجام داده که موجب وضو یا غسل می‎باشد.

114 - مرتهن: کسی که چیزی را به عنوان رهن از بدهکار قبول می‎کند.

ناوبری کتاب