37 - تخطی: خلاف تعهد، عمل نمودن
38 - ترقوه: استخوان بالای گودی گلو
39 - تخلف شرط: برخلاف شرط در ضمن معامله عمل نمودن
40 - توطن: تصمیم بر وطن گرفتن جایی
41 - جارح : وارد کننده زخم بر کسی، جمع آن جارحین است.
42 - جاهل قاصر: جاهلی است که در جهلش مقصر نیست مانند کسی که خود را جاهل به احکام نمی داند و یا دسترسی به کسی جهت یاد گرفتن ندارد در مقابل، جاهل مقصر است که در جهلش مقصر میباشد.
43 - حرجی: کاری که مشقت زیاد دارد.
44 - حق استرداد: حق باز پس گرفتن چیزی
45 - حلف: قسم خوردن
46 - حشفه: مقدار سر آلت مرد که بعد از ختنه ظاهر میگردد.
47 - حکم غیابی: حکم قاضی در صورت حاضر نبودن متهم
48 - حق اولویت: بر دیگران مقدم بودن
49 - حج افراد: یکی از انواع سه گانه حج است که اعمال حج در آن، پیش از عمره میباشد.
50 - حاذق: دکتری که در تشخیص و معالجه مرض، قوی و متخصص باشد.
51 - خیار فسخ: اختیار به هم زدن معامله
52 - خالی از قوت نیست: در حکم فتوا دادن مرجع است و مقلد باید به مفاد آن عمل نماید.
53 - خالی از وجه نیست: نشانه آن است که مرجع در مرز فتوا دادن میباشد ولی فتوای قطعی نمی دهد.