مشورت کنید، دستور واقعی اسلام این است نه آنچه آقایان به اسم اسلام انجام میدهند و دستور میدهند مردم را به قصد کشت بزنند.
ایشان در ادامه فرمودند:
ضرر را از هر کجا بگیرید به نفع است. آقایان از اول، انتخابات را منحرف کردند. بعد عده ای را زدند عده ای را زندانی کردند، بعد گفتند پرونده انتخابات مختومه شد. اگر مختومه شد پس ادامه بازداشت ها برای چه بود؟ مصاحبه های تلویزیونی برای چه بود؟ اعتراف گیری چرا؟ محاکمه بر اساس اعترافات تحت فشار برای چه بود؟! مگر بازداشتی ها به انتخابات مربوط نبودند؟ حالا که پرونده اش را بسته اعلام کردند، بازداشتی ها را آزاد میکردند، از آنها معذرت خواهی میشد، چه بسا اوضاع به اینجا نمی رسید که هر روز ادامه پیدا کند. خودتان آمدید و ادامه اش دادید، خود شما تفرقه ایجاد کردید و حالا آمده اید از وحدت دم میزنید؟! اگر به دنبال آرامش و وحدت هستید برای چه بیگناهان را در بازداشت نگه داشته اید و با فشار از آنها اعتراف میگیرید و بر اساس همان اعتراف ها محاکمه میکنید و احکام سنگین صادر میکنید؟ مگر روایت نداریم که اعتراف تحت فشار و شکنجه و ارعاب اثری ندارد؟ بدانید این اعتراف ها ذره ای ارزش ندارد و بر خلاف موازین اسلام است.
[ در رژیم استبدادی شاه نسبت به زندانیان عاقلانه تر برخورد میکردند]
زمانی که ما در رژیم سابق زندان بودیم روزی ازغندی که بازجوی ما بود به زندان آمد و عباس اشراقی را دستش را گرفت و برد. به او گفتم عباس را کجا بردی ؟ گفت: آزادش کردم. چون حالت صرع دارد و اگر در زندان بمیرد در مجامع بین المللی برایمان مشکل درست میکنند. آنها عاقلانه برخورد میکردند ولی این آقایان آقای بهزاد نبوی را که داخل زندان نبود و برای عمل جراحی و معالجه چند روزی مرخصی داده بودند، در حال بیماری به زندان عودت داده اند. آیا این عمل عاقلانه است ؟! یکی از هموطنان کردمان آقای احسان فتاحیان را دفعه اول به 10 سال زندان