60 روز است که در زندان انفرادی که از مصادیق شکنجه است به سر میبرد. البته زندان انفرادی برای جوانی که نامش را از امام سر به نیزه اش به یادگار دارد، محل ذکر و توکل است. اما آیا حبس بی آنکه تفهیم اتهامی صورت بگیرد و بی آنکه جرمی در کار باشد و بی آنکه وکیلی به حکم قانون و شرع رخصت دفاع بیابد، جز اجحاف و مکافات بی دلیل نام دیگری دارد؟
حضرات مراجع مستحضر باشند، از آن روز که این جوان را که همواره خاطره کمیل خواندنهایش و برگزار کردن مراسمهای مذهبی در ماههای محرم و رمضان، در فضای ذهنی دوستان و خانواده اش بکر و تازه است به حبس برده اند، لحظه ای نیاسوده ایم و بارها و بارها به صاحبان قضا مراجعه نموده ایم که البته گفتار آرام دادستان محترم تهران، بارقه امیدی در دلهای خسته ما روشن نموده است. اما این کجا و رهایی کجا؟
اکنون که ناامید و دلشکسته شکایت خویش را به حضرت شما عرضه میداریم، به دادگری حضرت احدیت، ایمانمان محکمتر شده و با خود میگوئیم اگر فقهای فقه جعفری و مراجع عظام تقلید تشیع بر حال این شیعه حضرت مرتضی (ع) تفقد نکنند و او را که به تبعیت از امام معصومش مددرسان دربندان، دلشکستگان و محرومان بود و به شهادت اسناد و مدارک چه بسیار محجورانی که به واسطه دستگیریهای حسین، اکنون دست دعا به درگاه الهی دارند، به حال خود رها کنند، آنگاه چه باید کرد؟ هر چند قاعده لطف الهی بیشک جوانی پاک نهاد و دستگیر محرومان را به واسطه اهل کرامت، مرحمت خواهد کرد و قلب شکسته مادری چشم به راه بیشک محل نزول رأفت است، که پروردگار خود میفرماید: من در دلهای شکسته خانه دارم.
استمداد مادری پریشان از زعمای شیعه نه چیزی غریب است، و رحمت مراجع نسبت به مادری که به واسطه هجران فرزندی پاک نهاد، هر شب به سیل اشک ره خواب میزند نه امری بعید.
باشد که با استعانت حضرات، آب رفته به جوی بازگردد و کلبه احزان مادری گلستان شود.