- که صفت ممیز فقه سیاسی تشیع در طول تاریخ بوده است - صرف نظر کرد؟ اگر برخی متصدیان، مصلحت نظام را با مصلحت شخصی خود اشتباه گرفته باشند و بر تشخیص خطای خود اصرار کنند، وظیفه شرعی مؤمنان چیست ؟
[ حفظ نظامی اوجب واجبات است که برپا کننده عدل باشد نه زندان و زور و شکنجه ]
ج 4 - حفظ نظام به خودی خود نه موضوعیت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسی میباشد؛ به ویژه اگر مقصود از "نظام" شخص باشد. نظامی که گفته میشود: "حفظ آن از اوجب واجبات است" نظامی است که طریق و مقدمه و بر پا کننده عدل و اجراء فرائض شرعی و مقبولات عقلی باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمی خواهد بود. بنابراین با توجه به این نکته، تمسک به جمله "حفظ نظام از اوجب واجبات است" به هدف توجیه و صحه گذاری بر امور متصدیان و کارگزاران و عدالت نمایی کار آنان برای دیگران در حقیقت تمسک به عام در شبهه مصداقیه و میان دعوا نرخ تعیین کردن و تنها به قاضی رفتن است؛ که اگر چنین تمسکی از روی ناآگاهی باشد باید طبق مراتب امر به معروف و نهی از منکر با آن معامله نمود. از طرف دیگر بدیهی است که با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمی توان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود، زیرا اصل نیاز به نظام برای اجرای عدالت و حفظ حقوق، و در یک کلمه اجرای احکام اسلامی است؛ پس چگونه متصور است با ظلم و جور و کارهای خلاف اسلام، نظام عادلانه و اسلامی را حفظ و تقویت نمود؟
[ اعتراف گیریهای استالینی تحت زندان و شکنجه، محکوم و بی ارزش است و عاملان اعتراف گیری مجرمند]
حاکمیتی که بر اساس چماق و ظلم و تجاوز به حقوق دیگران و تصرف غاصبانه و تغییر در آراء آنان و کشتن و بستن و بازداشت و شکنجه های قرون وسطی و استالینی