صفحه ۴۰۷

ح : خیانت در امانت ملی.

ط: استبداد به رأی و بی اعتنای به نصیحت ناصحان و تذکر عالمان.

ی: ممانعت از تصرف مالکان شرعی در ملک مشاع سرنوشت ملی.

ک : وهن اسلام و شین مذهب از طریق ارائه چهره ای بسیار خشن، غیرمعقول، متجاوز، خرافی و استبدادی از اسلام و تشیع در جهان.

[ معاصی ذکر شده موجب خروج از عدالت و مصداق ظلم و دارای مجازات است ]

ج 3 - ارتکاب همه معاصی نامبرده یا اصرار بر برخی از آنها از بارزترین و گویاترین شواهد فقدان ملکه عدالت و از مصادیق آشکار ظلم و بی عدالتی است. به راستی اگر این گونه معاصی موجب فسق و خروج آشکار از عدالت در نگاه عموم نباشد پس چه معصیتی است که انجام آن گواه ستم و بی عدالتی در انظار همگان است ؟! و روشن است که هرگونه معصیتی به ویژه چنان معاصی نامبرده در صورتی که در قالب دین، عدالت، قانون انجام گیرد مفسده ای افزون دارد و بیشتر موجب خروج از عدالت شده و دارای مجازات دنیوی و اخروی شدیدتری خواهد بود، زیرا این گونه ارتکاب معصیت علاوه بر مفسده خود معصیت مفسده فریبکاری و مفسده تخریب چهره دین، عدالت و قانون را نیز دربر دارد.

و در مواردی که کارهایی به نظر متصدیان حاکمیت، عادلانه و مشروع و به نظر عده زیادی از مردم، نامشروع و مصداق فسق و ظلم و تضییع حقوق می‎باشد، باید نظر و قضاوت داوران عادل و بی طرف و مرضی الطرفین ملاک قرار گیرد.

سؤال 4 - آیا تمسک به جملاتی از قبیل "حفظ نظام از اوجب واجبات است" مجوز تجاوز به حقوق مشروع مردم و زیر پانهادن بسیاری از ضوابط اخلاقی و محکمات شرعی از قبیل صداقت و امانتداری است ؟ آیا به بهانه حفظ "مصلحت نظام" می‎توان از اجرای اصل اصیل "عدالت"

ناوبری کتاب