قرآن کریم در سوره یس میفرماید: (واضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ جائها المرسلون) (ای پیغمبر اصحاب آن قریه را مثال بزن که مرسلین در آن وارد شدند)، منظور شهر انطاکیه است. قبل از اینکه حبیب نجار بین مردم پیدا شود که از مرسلین حمایت کند، خدا اسم انطاکیه را میگوید "قریة". قریة یعنی روستا، اما وقتی که داستان حبیب نجار را میخواهد بگوید که از فرستادگان خدا حمایت کرد خدا تعبیر میکند: (و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی) از آخر شهر یک مردی آمد به عنوان حمایت از فرستادگان خدا. یعنی قبل از آن که یک حبیب نجاری در آنجا پیدا بشود اسمش قریه است اما حالا که یک مرد پیدا شد، خدا میفرماید مدینه، یعنی شهر.
[ انقلاب اسلامی برای آزادی بود]
البته من قابل نیستم ولی همان گونه که گفتند نجف آباد علماء و بزرگانی داشته و این یک واقعیتی است، و روی این اصل کسانی که با حق مخالفند با شهر شما و علماء شما مخالفت میکنند. خیلی تعجب است، الان نزدیک سالگرد انقلاب است، سی سال از انقلاب گذشته است مثل اینکه آقایانی که متصدی امورند فراموش کرده اند شعارهایی را که مردم اول انقلاب میدادند. اگر بنا بود که نفتی را بفروشند و خرج کنند که شاه این کار را میکرد. رژیم سابق روزی شش میلیون بشکه نفت میفروخت و کارهایی هم انجام میداد. اینکه مردم قیام کردند شعار انقلاب این بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. الان نزدیک سی سال از انقلاب میگذرد، شما پاسخ این مردم را چه میگویید؟ مردم انقلاب کردند، رهبر فقید انقلاب و دیگران همه این را تأیید میکردند که بایستی تغییر و تحول در جامعه پیدا بشود و از جمله شعارها،