ناشی از عملکرد نادرست و مشی متصدیان امور دینی و خاصه حاکمان حکومت دینی است. بدیهی است وقتی ما از جمهوریت سخن میگوئیم ولی برای جمهور مردم که صاحبان اصلی حکومتند طرفی نمی بندیم و همانند صغار و قاصران و غایبان بی سرپرست، در امور آنان مینگریم؛ و به دلخواه برای جمعیت چند ده میلیونی آنها تصمیم گرفته و بر آنان بدین شیوه حکم میرانیم؛ و آنگاه که لب به وجود آزادی میگشائیم، در عمل، آزادی را در راه اهداف خود قربانی میکنیم؛ و آنگاه که از دین و دیانت سخن میگوئیم تنها به پوسته و ظواهر آن حساسیت نشان داده و از گوهر دین و بخش مهم آن، اخلاق، غافل میشویم؛ و آنگاه که از عدالت و ظلم ستیزی سخن میگوئیم و مردم از آن قالبی تهی میبینند، و هنگامی که بر کرسی وعظ و خطابه به تقوا و مکارم اخلاق و عرفان و حفظ حریم دیگران دعوت میکنیم، اما خود به آن پایبند نیستیم، چگونه توقع داریم از تهاجم به دین و فرهنگ اسلامی در امان باشیم ؟
این جانب که به مدد الهی عمری را در راه تعقیب، تحقیق، پیشبرد اهداف دین، استقلال و آزادی کشور سپری نموده و با توفیق الهی بر رنج و مرارت های فراوانی که در آن راه کشیده ام صبر کرده ام؛ و خداوند را هم از این بابت بسیار شاکرم؛ و با توجه به تجربه ای که از تاریخ آموخته ام، در مورد مسائل مزبور از همگان درخواستی دارم که امیدوارم به دید انصاف و رضایت نگریسته شود و اسلام مظلوم و کشور و مردم ستمدیده ما در امان بمانند.
[ لزوم توجه ویژه به عقاید، کلام، تفسیر و تاریخ اسلام ]
از عالمان و محققان دینی میخواهم که بیش از گذشته به بخش عقاید، کلام، تفسیر و تاریخ اسلام توجه نمایند و با نگرشی عمیق به بررسی و تحقیق و تعمیم پیرامون آنها بپردازند؛ زیرا اکنون نمی توان تنها با فقه و اصول، از پایگاه و جایگاه دین دفاع کرد، و در عوض از عقل و جایگاه آن در شرع و محدوده ادراکات آن کمتر سخن به میان آورد. اگر احیانا ارکان دین و اصول آن مورد تردید قرار گیرند، دیگر نوبت به آن مباحث نمی رسد و این مباحث هم راه به جایی نمی برند.