میگویند آقای خمینی به یک مرجع که رقیبش بود حتی نگذاشت نماز بخوانند. این را به ایشان گفتم. پس واقعیات را باید گفت آنهایی که انجام نمی دهند گناه میکنند.
اطلاع: به نظر شما خود مرحوم امام خمینی روش شما را میپسندید که شما همیشه مؤید نباشید.
[ بالاترین درجه نزدیکی با آیت الله خمینی و یادی از شب رحلت آیت الله بروجردی و جو آن زمان ]
نمی دانم در ذهن ایشان چه بوده، از اول من احتمال نمی دادم که خیال کنند من میخواهم علیه ایشان کاری انجام دهم. من و ایشان به طوری با هم مربوط بودیم که شبی که آیت الله بروجردی از دنیا رفت بحرانی بود. شب با ایشان نماز مغرب و عشا را در خانه ایشان خواندم و دو سه ساعت با ایشان صحبت کردم، حتی راجع به مرجعیت و مراجع آینده. حتی راجع به آقای حکیم که ایشان گفتند من آقای حکیم را ندیده ام اما اگر مقام علمی ایشان تنها مستمسک [العروة الوثقی ] باشد خیلی مهم نیست، اگر علم ایشان در حد این کتاب باشد خیلی مهم نیست. آن شب یک نفر نیامد در خانه ایشان را بزند و راجع به مرجعیت از ایشان سؤال کند. فردا صبح رفتم محله عربستان قم، خانه آقای گلپایگانی، قبلا آنجا خانه داشتند، جمعیت آمده بودند با سلام و صلوات ایشان را ببرند فاتحه آقای بروجردی. جو این بود، با ایشان من مأنوس و مربوط بودم. ایشان جوری بود که در مجلسی [که مینشست ] خیلی ابهت داشت و همیشه روزهای عید که افرادی دیدن ایشان میآمدند، همین طور نشسته بود، همه منتظر بودند که من بروم و احیانا یک شوخی بکنم سپس مجلس خودمانی میشد. اینها را همه میدانستند و ما نسبت به ایشان خودی حساب میشدیم و مطالب را میگفتیم. هم خود هم خانواده ام به ایشان و انقلاب خدمت کردیم. این آقایانی که حالا ادعا میکنند که از حواریون بودند هیچ کدام به اندازه من نزدیک به امام نبودند.