صفحه ۳۰۸

خودشان کرده اند و برای خودشان چانه زنی می‎کنند.

اطلاع: بحثی را از آقای مهدوی کنی مطرح کردند در مصاحبه ای که اخیرا داشته اند و گفته اند: "اشکال آقای منتظری این بود که به مقتضای قائم مقام رهبری عمل نمی کردند مثلا امام اعلام کردند نهضت آزادی را راه ندهید و کسی که قائم مقام است بگوید خیر راه بدهید. این تضاد در حکومت ایجاد می‎کند" خواستم بدانم استنباط شما درباره قائم مقامی چه بود؟

[ قائم مقامی، بز اخفش بودن نیست ]

اولا من نخواستم مرا قائم مقام قرار دهند و آقایان می‎دانند خبرگان که مرا قائم مقام قرار داد من خودم به آن اعتراض کردم و نامه ای نوشتم که این کار، کار اشتباهی بوده است. من به هیچ وجه مایل نبودم که مرا به عنوان قائم مقام قرار دهند.

ثانیا من هم بشری بودم که درس خوانده بودم و اطلاعات داشتم. معنی قائم مقامی یعنی بز اخفش و هیچ نگوید گرچه اشتباه در بین باشد؟! اصلا قائم مقام باید اشتباهات آن رئیس را بگوید برای اینکه نمی شود بز اخفش باشد و رئیس هر چه گفت او ساکت باشد. من قائم مقام هستم یعنی نزدیک به رهبر و اگر اشتباهاتی هست باید تذکر بدهم و الا خیانت است. تو که قائم مقامی، نزدیک رهبری و تو می‎توانی حرف ها را بزنی. امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد وظیفه انسان است و من تذکراتی که می‎دادم همه را به نفع اسلام و انقلاب می‎دانستم، حالا یک عده آنها را به ضرر خودشان می‎دانستند و قدرت دست آنهاست هر چه می‎خواهند بگویند. خب بگویند ! چون واقعیات با این گفته ها از بین نمی رود مردم هم واقعیات را می‎فهمند.

شبی نزد مرحوم امام راجع به آقای شریعتمداری صحبت می‎کردم و گفتم: آقا ! 50 سال دیگر بالاخره تاریخ قضاوت می‎کند که حاج آقا رضا صدر را که [آیت الله شریعتمداری ] وصیت کردند بر او نماز بخواند نگذاشتند نماز بخواند. او این ماجرا را نوشته و در دسترس هم هست. توی تاریخ هم هست گرچه 50 سال دیگر،

ناوبری کتاب