صفحه ۳۰۷

به برکت ایشان برای خودشان یک چیزهایی را درست کنند و یک عده را بکوبند. ما هم الحمدلله از اول که در صحنه بودیم بنا نبود اسم مان باشد. هر چه انسان مسئولیت نداشته باشد بهتر است چون پاسخ گویی دارد. بنابراین من شکر خدا را هم به جا می‎آورم که مسئولیتی در مقابل کارها ندارم. ولی مردم قضایا را می‎دانند و این جور که شما مستندسازی می‎کنید مطابق میل تان؛ به ضرر هم آیت الله خمینی و هم به ضرر اسلام است و مردم نسبت به همه چیز بدبین می‎شوند.

اطلاع: برخی آقایان می‎گویند خاطرات مال شما است ولی بر اساس حرف های دروغی بوده که اطرافیان شما به شما گفته اند و شما بر اساس آن اطلاعات اشتباه این حرفها را بیان کرده اید !

[ سندیت و اعتبار کتاب خاطرات ]

اگر همگی کتاب خاطرات را مطالعه کنید عمده اسنادش است. اسناد را که آنها نمی توانند حاشا کنند. نامه های آیت الله خمینی، نامه های این جانب، نامه هایی که به افراد نوشته ام اینها را که نمی شود حاشا کرد. عمده خاطرات هم همین اسنادی است که در آن هست، 255 سند است. اینها کدامش دروغ است ؟! آقایی گفته بود خاطرات فلانی سرتاپایش دروغ است ؟! آیا اینها همه اش افتراء است ؟ 255 سند است که خیلی هاش خط آیت الله خمینی یا دیگران است چه داعی دارند که اینها را دروغ و افتراء و القائات بدانند ! من خاطرات و واقعیات و نه القائات را نوشته ام؛ آیت الله خمینی هم استادم بوده و هم به ایشان علاقه داشته و علاقه دارم و ایشان را آدم شجاعی می‎دانستم ولی مصون از خطا نمی دانستم، خود ایشان هم خودشان را مصون نمی دانستند. خود آیت الله خمینی در وصیت نامه شان گفته اند هر چه به من نسبت دادند، یا صدای من باشد یا خط من؛ حال چیزهایی به ایشان نسبت می‎دهند که نه با خط ایشان مناسب است نه صدای ایشان است. عرض کردم ایشان دیگر محل ابتلاء مردم نیستند آن که محل ابتلاء مردم است آقایان [فعلی ] هستند که امام را ابزار سیاسی

ناوبری کتاب