[ در مقابل تاریخ نگاری فرمایشی ]
بعضی آقایان دلشان میخواهد مثل برخی وقایع نگاران سلاطین، مطابق میل همان پادشاه وقایع را منعکس کنند، حالا حق باشد یا باطل ! جوری که او خوشش آید. وقایع نگاران معمولا این جورند. و لذا تاریخ هایی که نویسنده آنها همین وقایع نگاران سلاطین بوده اند صددرصد اعتماد به آنها مشکل است به همین جهت که اینها نوعا رضایت خاطر همایونی آن شخص را در نظر میگرفتند.
حالا هم آقایان دلشان میخواسته من چنانچه خاطراتی از انقلاب دارم مطابق میل آنها بنویسم و وقایع نگار آقایان باشم ! در صورتی که آزادانه سؤالاتی از من کردند و جواب دادم و همه اش مربوط به خود من است. همان اول کتاب خاطرات هم هست اگر کسی مراجعه کند؛ از اول گفتم برای اینکه تاریخ تحریف میشد اقدام کردم و آنچه در ذهن من بود گفته و نوشته ام. من ادعای عصمت نمی کنم کما اینکه دو مورد که تذکر دادند؛ در جوابی که به آقای مصطفی ایزدی دادم آن دو مورد ذکر شده و جزیی بود پس سؤال از من شده و من هم جواب دادم.الف: کتاب خاطرات، صفحه 407، سطر 16 که رضا، حسین نوشته شده بود و تصحیح شد. ب: آخر صفحه 590، و جریان نماز پشت سر آقا که تصحیح شده است. بعد هم چند مرتبه خودم مراجعه کردم اگر به نظرم جایی اصلاح لازم بوده است انجام دادم و از باب اینکه بعضی چیزها ممکن بود به اشخاص برخورد، لذا از برخی خاطرات صرف نظر کردم، چنانچه اول آن کتاب هم نوشته ام "بخشی از خاطرات". اطلاعاتی را راجع به اشخاص داشتم نخواستم افشاگری کنم. آنچه مورد توجه من بود [این بود] که آنچه واقعیت دارد و مربوط به انقلاب است یادداشت کنم.